نویسنده: رحمت الله بیگانه
اینغزل زیبای شیخ بهایی را بهحال دلم قریب یافتم، قبل از اینکه اینمقاله جنجالی را بخوانید، خواستم خلاصه آنرا از زبان دیگری نیز بیان کنم.
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
جمعی بهتو مشغول و تو غایب ز میانه
گَه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را میطلبم خانه به خانه
او خانه همیجوید و من صاحبخانه
مقصود من ازکعبه و بتخانه تویی تو
مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه
یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
دیوانه منم من که روم خانه به خانه
داشتن اعتقاد بهخدا و قدرت برتر، یکی از ویژهگیهای بارز انسانهاست، بدون اینکه آدمها به کنهِ وحقیقت این مساله پیببرند، به خدای بزرگ و توانا معتقد اند.
داشتن اعتقاد در واقع نیاز روحی و روانی آدمهاست، بنابر این خصوصیت و ویژهگی، انسانهای نخبه و با هوش برتر، با دانستن و فهمیدن این نیاز بشریت، دست به یکسلسله کارها زدند که آدمهای روزگار خود را متعجب و شگفت زده کردند.
در تمام دوران گذشته – قدیم و جدید، این خردمندان و انسانهای با هوشبالا بوده اند که خود را پیام آوران آسمانی دانسته و با ادعای اینکه من با شما از زبان «خدا» حرف میزنم، در اذهان و قلوب مردم جا گرفته اند.
همانگونه که زمان فرق کرده، به همان مقیاس و پیمانه نیاز انسانها و جامعهانسانی نیز تفاوت و تغییر یافته است.
کتابهای آسمانی بهصورت کل ادیان در مجموع، درزمان خود از نیازهای بشر و پیام و کلام مهم و در نوع خود بیمانندی ارایه کرده اند، تا بتوانند مردم را بهدور اهداف خود جمع کنند.
یکی از مسایل متفقالقول و همگون در کُتب آسمانی، داشتن «بهشت»و «دوزخ» مکافات و مجازات دراین کتابها است. بهشت و دوزخ و مکافات و مجازات انسانها در کتابهای آسمانی یکسان و یکنوع است. (۱)
بهر صورت چه این کتابها از جانب خدا باشد، چه نباشد، در واقع قانون مهم و ارزنده برای بشرزمان خود بوده است.
جالب است، همه پیامبران با وجود اینکه کتابهای خود را از طرف خدا میدانستند، هیچ کدام آنها در زمان حیات خود، دست به ترتیب، نوشتن و تدوین این کتابهای آسمانی نزده اند و جالبتر اینکه با وفات پیامبران نوشتههای ادعا شده بهنام وحی و فرمانخدا بهصورت پراکنده جمعآوری و تدوین گردیده؛ به همان علت است که اختلافات در نوشتن و عملی کردن و اینکه کدام مورد قرین به حقیقت است، حل ناشده و مورد منازعه باقی مانده و اختلافات بزرگی را بین پیروان همه ادیان بدون استثنا بوجود آورده است و متاسفانه اختلاف در ترجمهها، توضیح درست قصهها و دساتیر اینکتابها با گذشت سالها نهتنها حل نگردید، بلکه با توضیح و تشریح اینکُتب توسط پیروان آن، علما، اهلخبره، دانشمندان ادیان اختلاف و گروه گرایی را زیاد ساخته و نحلهها و فرقههای زیادی با ترجمه و تفاسیر متنوع بوجود آمده است.
در منابع تاریخی آمده است، حتی نویسندهگان انجیل، حضرت عیسی را ندیده بودند و سالها بعد از وفات حضرت عیسا کتاب انجیل(عهدجدید) تدوین گردیده است. هر چهار روایت انجیل توسط پیروان این دین با نفوس، کتابت شده است، جمعآوری قرآن هم مانند انجیل بعد از وفات پیامبراسلام از روی صحایف و نوشتههای مختلف بیرون شده است. طبق روایتهای تاریخی، قبل از اینکه حضرت عثمان قرآن را جمعآوری کند، نهنوع «قرآن» در سراسرجزیرهعرب و قلمرو اسلامی وجود داشته است. بهگفته جلالالدین سیوطی از عالمان علوم قرآنیِ قرنهای نهم و دهم قمری، درخصوص شمار نسخههایی که گروه تدوین مُصحَف عثمانی نوشتند، دیدگاههای مختلفی وجود دارد. بسیاری از علما بر این باوراند که چهار نسخه از آن نوشته شد که به مدینه، کوفه، بصره و شام تعلق گرفتند. به گفته سیوطی دیدگاه مشهور درباره تعداد مصحفها پنج نسخه بوده است. دیدگاههای شش نسخه، هفت نسخه، هشت نسخه و نُه نسخه هم طرفدارانی دارند.
حضرتعثمان ازجمع آنها یکی را انتخاب و دیگران آنرا آتش زده است. گردآوردندهگان مصحف عثمانی چهارنفر بهنامهای: زید بن ثابت، عبدالله بن زبیر، سعید بن عاص و عبدالرحمان بن حارث بودند. (۲)
طبق روایت شیعیان، قرآن اولینبارتوسط حضرتعلی جمعآوری شدهاست، اما دیگرمسلمانان این مصحف را قبول نکردند.
اما در دین اسلام روایت حدیث وضع بدتر از جمعآوری کتب آسمانی دارد، این روایتها که همه شنیدهگی است و آنهم دو صد سال بعد از حیات پیامبر اسلام به اولینبارتوسط کسانی که عرب نبوده اند، از زبان مردم جمعآوری گردیده است.
در واقع اکثریت ادیان و مذاهب مشابهتهای زیادی باهم دارند و سوالات یک رنگی را مطرح کرده اند، پرسشهای پیروان دین مسیح:
- ما اینجا چه میکنیم و صاحب ما کیست؟
- راه خدا برای رهایی از مصیبت چیست؟
- چگونه به این راه برویم، تا رهیاب شویم.
- بندهگان خاصخدا کیها اند؟ (۳)
و …
اگر امروز دختر جوانی بدون شوهر طفلی تولد کند، مسلمانان او را بدون شنیدن هیچ دلیلی سنگسار خواهند کرد؛ اما تعداد زیادی از انسانهای امروزی اعتقاد دارند، مسیح پیامبر، مسیح انسان برتر، خدا و روح خداست.
بهصورت کل اعتقاد داشتن، برای رهایی از رنج زندگی شاید کار بدی نباشد، اما اینکه این اعتقاد چگونه باشد و پیامدهای آن برای بشریت چیست، سوالی است که آدمهای معتقد روی آن فکر نکرده و مکث نمیکنند.
در سرودهای «رِگ ویدا» خدایان هندو «۳۳» خدا شرح گردیده است. هند را کشورهفتاد ودو ملت میگویند، آلهههای بیشماری انسانها بهخود گرفته اند، در این اواخر دیده شده است که حتی «آله تناسلی» مرد نیز بهعنوان خدا پذیرفته شده است. (۴)
جالب است بدانید در ریسرچ سال ۲۰۲۳ میلادی، طبق آمار سازمان ملل، هند حدود یکمیلیارد و چهارصد و هشتادو ششهزار نفر ثبت گردیده است. گفته میشود، انسانها در هند قایل و معتقد به یکصدوسیهزار خدا میباشند.
در اصل و حقیقت پیام همه ادیان یکی است و با تغییرکم و بیشی در عصر خود تبارز کرده اند.
جالب است بدانید طبق گزارش رسانههای اجتماعیکه در اینتازگیها نشر گردیده است، اما من صحت و سقم آنرا تایید کرده نمیتوانم، ادیان ابراهیمی مستقیم کاپی شجره نامه پیامبران هندی با کمی تغییر را نشان میدهد.
شجره پیامران هند:
ساراسواتی / هاکرا
ایشاکو/ اشماهال
کابا / لشوران
شجره پیامبران ابراهیمی:
سارا / هاجر
اسحاق / اسماعیل
کعبه / مکه
برخورد بشر امروزی با پیامهای آسمانی چگونه است؟
برای روشن شدن این مساله عجالتا از دو دینی که بیشترین پیرو را در نفوس امروزی دنیا دارند، مثالی میاورم:
تمام پیامهای اساسی انجیل را بیرون نویس کنید و ببیند، چقدر از اینهمه نفوس که به این دین معتقد اند، پیامهای کتاب خود را عملی میکنند؟
در پایانکار خواهید دید که هیچ!
همچنان امروز اکثریت مسلمانان چنین اند، بهطور نمونه:
مسلمانان پنج بنای اسلامی را جز لاینفک دین میشمارند، اما بهجز از کلمه دیگر از ۱۰۰ فیصد نفوس مسلمانان، تعداد اندکی نماز، روزه، زکات و حج خود را عملی کرده و بجا میآورند؛ صرف با گفتن اینکه “الحمدلله” مسلمانام، به آن اکتفا کرده اند.
اکثریت خانوادههای مسلمان: پنج، شش، هشت و تا ده نفر اند، بهجز از یک یا دو نفر، اکثریت این خانوادهها، یک یا دوبنای اسلامی را آنهم بصورت جزی بیشترعملی نمیکنند، باقی همه موارد را در اعتقاد قبول دارند، اما بهآن عمل نمیکنند.
همینگونه است اعتقاد در دین مسیح، مردم معتقد به حضرت مسیح اند، اما کتاب تورات را در تاق بلند نگهداری میکردند، زیرا بهجز راهبان و کشیشان بهعلتیکه تورات تا قرن ۱۵ به زبان لاتین بود، معنی آنرا مردم نمیدانستند و بعد از قرن ۱۵ توسط مارتین لوتر و استادان همکار او انجیل بهزبان المانی ترجمه گردید، با وجود آن انجیل در واقع از زندهگی روزانه معتقدین و پیران بهناماش بیرون گردیده است.
اما اسلام چگونه است؟
دین اسلام شدیدتر از دستاتیر تورات، در تمام امور زندهگی آدمها مداخله دارد؛ حتی انسانهای معتقد به اسلام، در خوابهم آرام نیستند، این واقعیت مساله است.
چرا چنین است، چگونه دین چنین مجالی را در زندگی آدمها یافته است، سوالات زیادی وجود دارد که وابستهگی انسانها را بیشتر از پیش به دین اسلام برملا میسازد.
بسیاری از دساتیر اسلام برخلاف حق و عدالت نظربه عرف جامعه عرب و زمان خودش تهیه و ترتیب گردیده است، تطبیق این آوامر و هدایات در عصر کنونی در واقع تلف کردن حق انسان است، انسانی(زن و مرد) که در زندگی حقمساوی و برابر دارد، بهصورت نمونه وقتی قران میآید و بهمرد دستور میدهد: اگر توانایی داری میتوانی چهار زن را بهنکاح بگیری، این دستور مشکلات اساسی خود را دارد، پرسشی پیدا میشود، خدایکه پیدا کننده زن و مرد است، چرا درحق موجوداتیکه خودش آن را خلق کرده، تفاوت قایل گردیده است، چرا یک مرد بیش از یک زن بگیرد، روی کدام دلیل؟
مگراین عقلانی و خردمندانه استکه همه نواقص و مشکلات را بهسر زن بگذاریم؟
در ادیان ابراهیمی بهجزدین مسیح دیگرادیان متاسفانه با چند همسری مشکل ندارند.
حضرت ابراهیم، یعقوب، داوود و حضرت سلیمان همهشان بیش از یک زن داشته اند. (۵)
و اما چند شوهری و همسری برای زن، در هیچ دینی اجازه نیست.
در تورات(عهدعتیق) آمده است: «وخداوند گفت: خوب نیستکه آدم تنها باشد، پس برایش معاونی موافق وی بسازیم.»خداوند از وجود انسان زنی را بوجود آورد. (۶)
مگر هیچ مردی از معتقدین دین اسلام مشکل ندارند، تا زنان هم ازآنها جدا گردیده وشوهر دیگری برای خود اختیار کند، خداوند چرا حکمی صادر نکرد و تکالیف عنین بودن مردان، عدم نعوظ شان، داشتن بیماری روانی و سایر مشکلات مردان را نشانه نگرفت و حکم صادر نکرد، چرا بهمردان اینگونه حق زیاد داده شده است، آیا خداییکه این احکام را صادر کرده مرد استکه جانبداری مردان را کرده است؟
درمورد میراث نیزچنین است، میراث زن نصف میراث مرد است، یعنی دو زن یا دو دختر مساوی بهیک مرد است. فقها گفته اند، این امتیاز بهمرد بهخاطری داده شده استکهمردان نفقه را بهدوش دارد، بههنین علت بسیاری از حقوق و امتیازها از آنها تعلق گرفته شده است. (۷) مگر خداوند نمیدانستکه روزگاری خواهد آمد و زنان نیز صاحبکار و سرمایه میشوند، آنها عاید پیدا میکنند و در آن صورت حل این مساله چگونه خواهد شد!
درآن زمان میراث خدیجه زن پیامبر را چگونه حل کردند؟
قرآن خلقت زن را از وجود مرد بیان کرده است، مفهوم نویسنده قرآن، غیراز وابسته نشان دادن زنان بهمردان دیگر چه هدفی را میتوان از این آیت پیدا کرد؟
مگر خدای قادر و توانا با آن بزرگیکه میگویند کائنات را از عدم بوجود آورده است، تنها در خلقت زن مشکل پیدا میکند؟
بنا به آموزه قرآن، مرد را از گِل و زن را از قبرغه مرد آفریده است، مگر دیگر خاک و گلی پیدا نمیشد تا زن را نیز از آن تیار میکرد؟
آیا این خردمندانه و قابل باور استکه چنینکاری صورت گرفته باشد!
اسلام و سایر ادیان نکاح خواهر و برادر را حرام و غیرقانونی بیان کرده است، این چگونهقانون استکه خود قانونگذار آن را زیرپا میکند و فرزندان آدم را یکی بهنکاح دیگری میدهد، برای خدا چهمشکل وجود داشت، تا زنان و مردان دیگری را میگفت: «شو و پس میشد!»(۸)
مگر اینکار بهخداوند دشوار بود؟ سوگمندانه اکثریت احکام قرآن نامفهوم، گنگ و چند معنایی است، بهتوضیح و تشریح نیاز دارد، کی باید این احکام را واضح میساخت، چرا خداوند در لفافه و کنایه احکام خود را صادر کرده است؟
گویا خداوند برای آموزش انسان مثل اینکه قابیل را آموزش داد تا چگونه برادرش مردهاش را دفن کند، نیاز نبود تا فرزندان آدم را آموزش میداد که چگونه تولید نسل کنند.
آیا لازم نبود انسانهای اولیهکه بهآموزش و رهنمایی بصورت جدی نیاز داشتند، خداوند برای رهنمایی آنها انسانهای جدید و فرزندان اولی آدم برای آگاهیشان کتاب قطوری ارسال میکرد و از دنیای جدید و تجربههای نوانسانها، از هوش مصنوعی، قمرهای مصنوعی و سایر پیشرفتهای بشریت خبرمیداد؟
مشکل دیگریکه ادیان را با چالش بزرگ مواجه و مقابل میسازد مساله قضا و قدر است، قضا و قدر را هیچکسی نمیتواند حل کند، زیرا قضا از طرف خدا بوده و در آن هیچگونه تغییری را کس اجازه ندارد وارد کند و قضا و قدر با چنین برداشتها و پیامدهای که علمای عقاید بیان میکنند، در واقع تمام احکام اسلامی را زیر پرسش قرار میدهد.
اگر ما تقدیر خیر و شر و قضا و قدر را از جانب خدا بدانیم، با این باور تمام امر و نهی کتب آسمانی زیر پرسش قرار میگیرد، زیرا باور داریم، آنچه را خداوند مقرر و اندازه کرده است، کم و زیاد شدنی نیست.
درقرآن، چندینجا بهقضا و قدراشاره شده است و اعمال خوب و بد انسان را بهاین قصه وابسته دانسته است، در متون آمده است، همه اعمال انسان نزد خداوند معین بوده و همه بهدست اوست. در این مورد آیتهای سوره توبه، انفال، احزاب، دهر، تکوبر ذکر شده است. مساله قضا و قدرکه یکی از عقاید بحث برانگیز و جنجالی مسلمانان است و این مساله هیچجواب منطقی و قناعت بخشی ندارد و حتی تمام آموزههای اسلام را نهتنها زیر پرسش میبرد، بلکه آن را بیمعنی و عبث جلوه میدهد.(۹)
دراین مورد داستانی جالب و خواندنی درقران ازحضرتموسا و خضر آمده است:
درقران آمده است، ملاقات و همراهی خضر با موسا ذکر گردیده است.
دراین قصه آمده خضر بهموسا گفت بهشرطی با من همراهی میتوانی، در راه کارهایکه من انجام میدهم، ازمن نپرسیدکه چرا چنین کردی؟
خضر در راه با موسا سهکار را انجام میدهد:
-سوراخ کردن کشتی؛
-تجدید بنای دیوار توسط خضر؛
-قتل نوجوان.
اینجا هدفما از این مثالها قضا و قدر و کشتن نوجوان توسط خضراست، ببینم قران این مساله را چگونه تمثیل کرده است؛ وقتی خضر نوجوان را بدون جرم و جنایت بهقتل میرساند و بعدن در مورد این قتل ناحق حضرت خضر توضیح جالبی را ارایه میکند و میگوید: این نوجوان در بزرگسالی پدر و مادر پیر خود را از دین میگرداند.
ترجمه: واما آن نوجوان پدر و مادرش با ایمان بودند، ما نخواستیم(بیم داشتیم) آنها را به کفر و طغیان وادارد.(۱۰)
شما بسیار بهوضاحت منطق قران و اهمیت قضا و قدر را میبینید که این مسئله چه نقش پُر رنگی درزندهگی و حیات انسان و بنیاد فکری اسلام دارد.
بازهم بهتکرار میگویم این مساله مطلق تمام آموزههای اسلام را زیر پرسش کلان میبرد. زیرا وقتی همهچیز ازابتدای تولد انسان معلوم است و در تقدیر الهی و لوح محفوظ همه مسیر زندگی انسانها ذکر گردیده و درج گردیده است، پس به فرستادن قران و کتاب و هدایت و پیامبران چهنیازی بود.
اینک منهم بنا بههمین تقدیر، اسلام را با دلایل مستند و مدلل زیر پرسش قرار میدهم، این عمل و کارمن نیز در لوح محفوظ وجود داشته و از قبل وجود داشته است.
استادی داستیم در مدرسهدارالعلوم عربی کابل بهنام مولوی بسمالله او استاد خیلی لایق و ممتازی بود، هرگاه استادان مدرسه با مشکل دینی و اسلامی برمیخوردند، به این استاد مراجعه میکرند. وی روزی درحالی که صنف ۱۱ مدرسه بودم، همین سوال قضا و قدر را مطرح کردم، در جواب گفت: بهطورمثال خانهشما درخیرخانه است، از پلباغ عمومی تا خیرخانه ده راه وجود دارد، تا تو بتوانی از آنراهها به خانه برگردی، حال تو تصمیم میگیری اینبار از راهی برویکه طولانی است، اما بهاختیار خود آن را انتخاب میکنی، اما خداوند همین انتخاب پنهانی و قصد فکری ترا بهدرستی میداند.
خلاصه سرنوشت آدم و تمام پلان و سرنوشت انسان از ابتدای زندهگی تا انتهایش معلوم و روشن است، پس این دوزخ و بهشت برای چیست؟
بهقول خواجه عبدالله انصاری:
الهی!
گوهر اصطفا در دامن آدم تو ریختی و گرد عصیان برفرق ابلیس تو بیختی و این دوجنس مخالف را باهم تو آمیختی، از روی ادب بد کردم برما مگیرکه گرد فتنه تو بهعالم انگیختی”(۱۱)
واقعیت این است احکام کتب آسمانی، نقل و کاپی بسیار واضیح از یکدیگر است.
درفصل هشتم انجیل یوحنا درباب حکم زنا آمده است:
زنی راکه در حال زنا گرفته شده بود، کشان کشان نزد حضرت عیسا آورده گفتند: ما این زن را هنگام زنا گرفتهایم، او مطابق قانون موسا باید کشته شود، اما نظر شما چیست؟
حضرت عیسا گفت: بسیار خوب، آنقدر بهاو سنگ بزنید، تا بمیرد، ولی سنگ اول را کسی به او بزند که خود او گناهی نکرده باشد.
“وسایل: ج ۲۸ ص ۵۶ باب ۳۱” (۱۲)
اینجا جاری شدن حکم و با نشدن آن هدفما نیست، بلکه موجودیت چنین احکامی در کتب آسمانی و کتابهای پیش از قرآن منظور است.
و اما در موارد دیگری، من نیز باور دارم مداخله در امور شخصی انسانها در حقیقت بدترین کار دین است. شاید آدمها زمانی فهم و درایت آنرا نداشتند که موی زیر بغل خود را چگونه بگیرند، زیر ناف خود را چگونه اصلاح کنند، ریش آنها چگونه باشد، چگونه اندامهای خود را بشویند و باقی مسایل این پیامها جای خوبی داشته است.
چهگونه غُسل کنیم، چهگونه کالا بپوشیم، چهگونه نانبخوریم، چهبخوریم، چه نخوریم، چهگونه ازدواج کنیم، چهگونه خرید و فروش کنیم؟
اما امروز چه؟
اینها و صدها پرسش بیپاسخ دیگری است که قرآن و پیامبران بهآن جوابی ندارند.
مگر تطبیق وعملی ساختن اینپیامها بهانسان امروزیکه با علم و تکنالوژی مدرن دسترسی دارند، اهانت نیست، ماچگونه میتوانیم با اینگونه پیامهایکه گره در گره و صدها مشکل درکارانسانها ایجاد میکند، کنار بیاییم؟
منابع:
۱. بهشت و دوزخ در ادیان، کتابخانه مجازی الفبا؛
۲. وسایل؛ ج ۲۸ ص ۵۶ باب ۳۱؛
۳. بروشورهای تبلیغاتی حضرت عیسی در اروپا؛
۴. پایگاه eligesht.com;
۵. ویکیپدیا؛
۶. پایگاه شفقنا؛
۷. پایگاه نشرفرهنگ و معارف اسلامی؛
۸. سوره بقره آیت ۱۱۷؛
۹. سورههای قران؛
۱۱. سوره کهف آیات ۶۰ – ۸۲؛
۱۲. مناجات خواجه انصاری؛
۱۳. سایت: Civilica.com