گفتگو کننده: سرفراز خان
مجتبی صبار از سینماگران جوان کشور است که در دهه 90 هجری خورشیدی به کار آغاز کرد. ثمرهی کارش بازیگری در چند فیلم و سریال است و کارگردانی شماری از مستندها در حوزه مواد مخدر و فرهنگ و اقوام افغانستان. او فعلا هم در داخل افغانستان به سر میبرد و با وجود محدودیتهای نفسگیر و خاموشی چراغ سینما، به کار مستند ادامه میدهد. او میگوید در تلاش است تا مشعل سینما را با ساخت مستندها، روشن نگهدارد. وقتی از او در مورد بهترین دورهی کار سینما در افغانستان پرسیدم، گفت که افغانستان خلاف خیلی از کشورها، دوره طلایی سینما نداشته است. در این گفتگو با او نشسته ایم.
مجتبی صبار کیست؟
بنده مجتبی صبار یکی از شهروندان کابل هستم که در سال ۱۳۶۷ ه ش در این شهر بدنیا آمدهام، در سال ۱۳۸۵ از لیسه عالی حبیبیه فارع شدم و در سال ۱۳۸۹ نیز سند کار شناسی خود را از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه کابل بدست آوردم. من به تمام خلقت احترام قایل هستم انسانها همه در این کره خاکی حق زندگی و آزادی دارند. ماموریت من در این دنیا آگاهی دهی است تا بتوانیم در کنار یک دگر با فرهنگهای مختلف و زبانهای متفاوت از هم به گونه آزاد زنده گی خود را به پیش ببریم.
رهی نیک مردان آزاده گیر
چو ایستاده ای دست افتاده گیر
پیش از این که به پرسشهای اصلی برسیم، کمی از وضعیت تان بگویید، در چه حال هستید و کجا زندگی میکنید؟
من خوبم. به کابل زنده گی میکنم و در کل وضعیتی که در افغانستان حکم فرماست فقر است، حالا از هربعد که شما میبینید همان فقر است. از اینکه کار فیلمسازی کار گروهی و بازتاب از حقیقتهای اجتماعی است، تفاهمنامه دوحه که منجر به تغییر حکومت در افغانستان شد و علت مهاجرتها و سیاستهای جدید در افغانستان میباشد، روی کار ما تاثیر جدی وارد کرده است که یک بخش مهم سینمای داستانی ما به کلی تعطیل است. و ما در تلاش هستیم تا با ساخت فیلمهای مستند کار تولید فیلم را زنده نگهداریم.
از فیلم های مستند یاد کردید، تا کنون در کدام حوزه ها توانستید مستند بسازید؟
فهرست مستندهایم طولانی نیست. در زمان جمهوریت، روی فرهنگ ترکمنهای افغانستان کار کردیم. هم چنان، شش برنامه مستند با موضوعیت مواد مخدر در استانهای بدخشان، هرات، کابل و …شفاخانههای درمان معتادان و از روند تداوی آن ها را در سال، 2022 کار کردیم. در آینده در نظر دارم تا مستندهایی را در حوزه اقتصادی داشته باشیم و از این طریق میان و حوزه اقتصادی و فرهنکی پلی بزنیم. تا کنون در این بخش هیچ کاری صورت نکرفته است.
از روزهای نخست علاقه مندی به سینما بگویید و کارهای ابتدایی تان و مشوق تان در راه سینما.
چه آرزوهایی و چه علاقه مندی شدید! علاقهمندی از سالهای پیش شکلگرفته بود، آنگاه که فیلم دیدن اجازه نبود و ما پنهانی با تلویزیون سیاه و سپید ۱۴ انج با یک ویدو ریکاردر که کست میخورد فیلم میدیدم، اما بعدها این علاقهمندی رفته رفته مرا به سوی مسلکی شدن فراه خواند.
استاد فضل احد احدی استاد دانشگاه کابل، بیشتر مشوق من بوده. جدا از اینکه ایشان استاد نویسندگی ما در دانشگاه بود. از اینکه نسبت فامیلی داشتیم و در یک محله زندگی میکردیم و رفاقت داشتیم مرا بیشتر تشویق به سوی هنرها کرد. و اولین بار هم در یک فیلم کوتاه به کارگردانی استاد احدی روی صحنه رفتم و هرگاه یادم میآید با خود میخندم. بعدها که کار رسمی ام را روی صحنه یک سریال نظامی شروع کردم، آنجا استاد برمک مرا بسیار رهنمای کرد و تیمی که باهم کار میکردیم همه دوستان نیک بودند و تلاش داشتند تا یک کار عالی داشته باشیم.
تاریحچه سینما در کشور به چه زمانی بر میگردد و کیها آغازگر فعالیتهای سینمایی در افغانستان بودند؟
سینمای افغانستان با تاسف که مثل افغانستان تاریخ چندان خوبی ندارد. پیش از اینکه جایگاه اش را پیدا کند هر بار با تغییر حکومتها پا مال شده است. در رابطه به آغاز فیلم و کارهای سینمایی باید بگویم که از فیلم از عشق دوستی یاد میکنند اما با تاسف این فیلم را ندیده ام کسی بنام توریالی شفق بوده از موسسین سینمای افغانستان مرحله بعد از اینها انجینر صاحب لطف احمدی، استاد صدیق برمک و دیگران بوده اند.
در کل سینمای افغانستان از سالهای 1340 شروع و تا 1360 ادامه پیدا میکند و بعد از جنگهای داخلی در سال 1381 دوباره در دوره جمهوریت آغاز میشود و در 2021 دوباره به تعطیل میرود. این خلاصه داستان سینمای کشور ما است.
حالا که فعالیتهای سینمایی و فیلم در کشور وجود ندارد، آینده سینما را چگونه پیش بینی میکنید؟
در حال حاضر بستری برای ساخت فیلم مساعد نیست. اگر اینگونه پیش برویم در آیندههای نزدیک یک رسانه مردمی که میتواند نقش تاثیر گذار در تحولات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی حتی سیاسی داشته باشد را از دست خواهیم داد. اما با وجود محدودیتهای کاری، من و یک جمع کوچکی که در داخل هستیم، در تلاش هستیم تا تولید را در حد فیلمهای مستند در افغانستان زنده نگهداریم. فعلا من روی برنامههای فیلم مستند کار دارم و فیلم سازان دگری نیز وجود دارند که تلاش دارند تا کاری انجام دهند. هرچند این تلاشها اندک اند و کافی نیست.
فهم تان از سینما چه است؟
سینما برای من یک «علوم کده» است که همراه با تخنیک میتواند نقش بزرگی در زنده گی انسانهای این کره خاکی بازی کند.
دنیا از نظر یک سینماگر چه تعریفی دارد، یا بهتر بگویم، دنیا را یک سینماگر چگونه میبیند؟
از دید سینماگران دنیا یک صحنه است هرکسی نقش خودش را دارد و در فیلم شخصیتهای زیادی را میبینیم. یکی خالق داستان است و دیگری هم کارگردان و بازیگران. اما با تاسف فیلم به گونه معلوم میشود که پایان خوشی نخواهد داشت اما نویسندگان و کارگردانان دنیا میتوانند صحنههای غم انگیز را در یک فرصت مناسب به صحنههای شاد تبدیل نمایند.
- از کارهای تان بگویید، دستاوردها و این که تا کنون در چه فیلمها و سریالها کار کردید.
• زیاد کارکرد ندارم، یک سریال بازی کرده ام و چند فیلم کوتاه و بلند؛ در دو فصل سریال سپر نقش اول را بازی کرده ام. هم چنان در فیلم بلند ماموریت سیاه، نقش مرکزی را دارم. و در فیلم های «وژمه، غزلنامهی عشق افغانی» زن بد شگون و طعم پودر، نقشهای حمایتی را بازی کرده ام. اما فیلمهایی که ساخته ام بیشتر مستند هستند. یک دوره کامل فیلم های مستند با موضوعیت مواد مخدر و اثرات مخرب انسانی آن و سرنوشت تلخ افراد گیرمانده در مواد مخدر هستند. مستند اقوام افغانستان، کار دیگری است که چند سال پیش روی آن کردم و به ویژه روی فرهنگ ترکمنهای افغانستان کار کردم.
از دستاوردهایی که در طول این سالها داشته ام، یکی تندیس بهترین بازیگر مرد از جشنواره فیلم جهانی دهلی هندوستان گرفتم و هم چنان جایزهی بهترین کارگردان مستند از وزارت اطلاعات و فرهنگی کشور به دست آوردم.
• در یکی از مصاحبههای تان گفته بودید که صدیق برمک از کسانی بوده که در کار بازیگری تو را تشویق کرده. نقش برمک را در سینمای کشور و به ویژه در تاثیر گذاری بر سینماگران جوان چگونه میبینید؟
• صدیق برمک که ما ایشان را استاد برمک میگوییم، در دهههای پسین، یکی از چند چهرهی انگشتشمار بوده که معرف سینمای افغانستان به جهان است. اگر در جهان سینمای افغانستان را میشناسند از تلاشهای استاد برمک است با کارکردهای که داشت توانست گولدن گلوب را بدست بیاورد و ابعاد مختلف سینما را به معرفی بگیرد.
نقش استاد برمک به عنوان حامی سینماگران جوان در دوره جمهوری برجسته بوده و من شاهد هستم که تیمهای خوبی را ایده و برنامه میداد تا بتوانند کارهای بهتری انجام دهند. و استاد من است مرا زیاد کمک کرده و تشویق کرده تا بتوانم راه بهتری را دنبال کنم.
• از لحاظ تاریخی، کدام دهه برای سینمای افغانستان«دوره طلایی» بود؟ آیا دوره طلایی سینما داریم؟
• متاسفانه بر خلاف تاریه سینمای خیلی از کشورها، ما دوره طلایی در سینمای افغانستان نداشته ایم اگر میبود حتمی صنعت فیلم سازی جایگاه خود را پیدا میکرد. فرصتهای خوبی بوده اما از اینکه بستر مساعد نبوده کارهای شده و نیمه تمام رها کردند و رفتند. ما منتظر دوره طلایی هستیم ببینیم که چه خواهد شد.
• فیلمهای مورد علاقه تان؟
• در داخل افغانستان فیلمهای که دیده ام و مرا خوشم آمده، مردها را قول است، حماسه عشق، مجسمهها میخندد، اختر مسخره، بیگانه، اسامه، سنگ صبور، چند متر مکعب عشق و از فیلمهای خارجی: پدر خوانده، هفت، راکی، ماموریتهای نا ممکن، بسته 007، و یک تعداد از فیلمهای ایتالیوی و فرانسوی دیده ام که نامهایشان به ذهنم نمیرسد که کارشان خیلی عالی و هنری بوده است.
• الگوی تان در بازی گری؟
• جیمز باند 007 پیرس برازنان
• شما تصمیم ساختن مستند استاد حیدری وجودی را داشتید. چرا این کار محقق نشد؟
• مستند استاد حیدری وجودی عوامل مختلف داشت تا تولید نشود. اولین و بزرگترین چالش شیوع ویروس کرونا بود که به قرنتین انجامید و اجازه نداشتیم تا با یک تیم وارد خانه استاد شویم و اجازه گشت و گذار حتی یک زمانی همه چیز متوقف شد. اما تا جای همانگونه که عارفان میپردازند شاید ما و تیم ما کوچکتر از پر پرواز استاد حیدری وجودی بودیم. بعد از سالها و تجربه کار مستند سازی به این نتیجه رسیدم که ما هنوز کم داشتیم تا بتوانیم شخصیت چون استاد حیدری وجودی را تصویر کنیم. شاید از لحاظ تخنیکهای سینمایی من میتوانستم یک بخش از کار را انجام دهم اما آنچه مهم بود محتوای فیلم بود، همان زمان نیز میدانستم که من در بحث ادبی و عرفانی کم میاورم به همین خاطر نزد چند تن از شاعران و نویسنده گان رفتم تا بتوانم کمکی ازایشان داشته باشم. خوب به یاد دارم نزد کاوه جبران رفتیم دم دروازه صفه دفتر شان نشستیم و صحبت کردیم، دقیق کاوه جبران نیز از همین ناحیه شاکی بود که محتوای فیلم چه خواهد شد. اما از دید من از اینکه هیچ مستندی از استاد به جاه نمانده به جز چند مصاحبه تلویزیونی کوتاه و تصاویر کوتاه که هوادارانش از او گرفته اند، ما میتوانستیم تصاویر بهتری با کیفیت و دگلمههایش میداشتیم بهتر بود.
جدا از استاد حیدری وجودی من در این آخرها با استاد پرتو نادری صحبت کردم و از ایشان خواستم تا زندگینامه شان را مستند نمایم با تاسف که وضعیت خوبی نداشتند و گفتند که حالا وقتش نیست. من خیلی دوست دارم در حوزه ادبی فعالیتهای داشته باشم و مستندهای در این حوزه بسازم. چون درحوزه ادبی ما فیلم مستند کم داریم. وقتی به آرشیف و ویب سایتها سر میزنم میبینم از کشورهای مختلف نویسندهها و شاعران شان مستند شده اند اما از کشور من با تاسف که هیچ کاری نشده است.
• همکاری اهل ادبیات و سینما، چقدر می تواند برای همدیگر مفید باشند؟
• ادبیات یک اصل است که سینما آن را نیاز دارد و باید کنار هم باشند و از هم جدا بوده نمیتوانند. تنها در شرایط خاص که ما بخواهیم از طبعیت تصویر داشته باشیم که زیاد کاربرد ندارد. همکاری ادیبان و نویسندگان با فیلم سازان و در کل هنرمندان میتواند در تحول اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی نقش برازندهای داشته باشد.
• به سینماگرانی که در بیرون از کشور حضور دارند، چه گفتنی دارید؟
جان جوری و سلامتی شان را میخواهم. و اینکه، اگر زمینه برای شان مساعد است، رشتههای مختلفی که در مرحله پیش از تولید، تولید و بعد از تولید نیازمند هستیم را فراه بگیرید. اگر فرصتی در این میان شد حد اقل ظرفیت داشته باشیم و بتوانیم کارهای بزرگ را مدیریت و رهبری نمایم.
• تشکر که فرصت کردید.
• استوار و پایدار بمانید.
لینکهای فیلمها و مستندهای آقای صبار: - فیلم ماموریت سیاه
https://youtu.be/X4g0I9ZKSzQ?si=7qgb3B5rdImjcs6G - مستند کاروان زهر
- https://youtu.be/GkqrACWUAUs?si=kmSx0AUWFpveBCxK



