“بازتاب درست رویدادها، تحلیل بی‌طرفانه، گفتگوی سازنده”

جستجو کردن
بستن این جعبه جستجو.
  • صفحه اصلی
  • خبر
    • خبر خارجی
    • خبر داخلی
    • خبر ورزشی
  • گزارش
  • دیدگاه
  • تحلیل و یاد داشت
  • فرهنگ و هنر
    • فرهنگ
    • داستان
    • سینما
    • شعر
    • موسیقی
  • کتاب
    • کتاب‌خانه
    • معرفی کتاب
  • گفتگو
  • مقاله
    • تاریخ
    • جامعه و اقتصاد
    • سیاست
    • فرهنگ
    • فلسفه و روشنگری
  • ویدیو و پادکست
  • درباره ما
  • حقوق بشر
    • ویژه زنان
  • تماس با ما
فهرست
  • صفحه اصلی
  • خبر
    • خبر خارجی
    • خبر داخلی
    • خبر ورزشی
  • گزارش
  • دیدگاه
  • تحلیل و یاد داشت
  • فرهنگ و هنر
    • فرهنگ
    • داستان
    • سینما
    • شعر
    • موسیقی
  • کتاب
    • کتاب‌خانه
    • معرفی کتاب
  • گفتگو
  • مقاله
    • تاریخ
    • جامعه و اقتصاد
    • سیاست
    • فرهنگ
    • فلسفه و روشنگری
  • ویدیو و پادکست
  • درباره ما
  • حقوق بشر
    • ویژه زنان
  • تماس با ما
  • صفحه اصلی
  • خبر
    • خبر خارجی
    • خبر داخلی
    • خبر ورزشی
  • گزارش
  • دیدگاه
  • تحلیل و یاد داشت
  • فرهنگ و هنر
    • فرهنگ
    • داستان
    • سینما
    • شعر
    • موسیقی
  • کتاب
    • کتاب‌خانه
    • معرفی کتاب
  • گفتگو
  • مقاله
    • تاریخ
    • جامعه و اقتصاد
    • سیاست
    • فرهنگ
    • فلسفه و روشنگری
  • ویدیو و پادکست
  • درباره ما
  • حقوق بشر
    • ویژه زنان
  • تماس با ما
فهرست
  • صفحه اصلی
  • خبر
    • خبر خارجی
    • خبر داخلی
    • خبر ورزشی
  • گزارش
  • دیدگاه
  • تحلیل و یاد داشت
  • فرهنگ و هنر
    • فرهنگ
    • داستان
    • سینما
    • شعر
    • موسیقی
  • کتاب
    • کتاب‌خانه
    • معرفی کتاب
  • گفتگو
  • مقاله
    • تاریخ
    • جامعه و اقتصاد
    • سیاست
    • فرهنگ
    • فلسفه و روشنگری
  • ویدیو و پادکست
  • درباره ما
  • حقوق بشر
    • ویژه زنان
  • تماس با ما

“بازتاب درست رویدادها، تحلیل بی‌طرفانه، گفتگوی سازنده”

خانه گزارش

پیشیینۀ بیدل‏‌خوانی در ولایتِ کاپیسا

مدیریت توسط مدیریت
می 15, 2025
در گزارش
زمان مطالعه: 19 دقیقه
0
پیشیینۀ بیدل‏‌خوانی در ولایتِ کاپیسا
18
بازدید
ارسال مطلب تلگرامارسال مطلب لینکداینارسال مطلب واتساپارسال مطلب فیسبوکارسال مطلب توییتر

«معنی بلندِ من فهمِ تُند می‏خواهد
سیرِ فکرم آسان نیست، کوهم و کُتل دارم

پژوهش و نگارش: مصطفیٰ محمدی، عضو انجمن شاعران و نویسند‏گان کاپیسا

چکیده
بیدل‏‌خوانی در کشور ما افغانستان برای نخستین بار در عصر سلطنت احمدشاه ابدالی رواج یافت. در استان کاپیسا از گذشته تا به امروز بیدل‏‌خوانی رواج داشته و قدیم‏ی‌ترین سند در این باره به سال ۱۲۸۳ هجری مهتابی یعنی اواخر سدۀ سیزدهم بر می‌‏گردد.
                   در این استان نه تنها شعرا، اُدبا و عُرفا به خوانش ابیاتِ بیدل اشتغال دارند؛ بلکه در گذشته خوانین صاحبِ ذوقی نیز در جمع شیفته‌‏گان این شاعر بزرگ قرار داشتد. تأثیرپذیری از بیدل در اشعار شعرای کاپیسا از علاقه‏‌مندی محض شروع تا به تخمیس غزلیات و تشریح و تفسیر ابیاتِ او از گذشته تا امروز دیده می‏شود.
                   در مقالۀ هذا ضمن بیان مبرمیت موضوع، با استفاده از روش تشریحی و توصیفی به تشریح پیشینه بید‏ل‏‌خوانی در ولایت کاپیسا پرداخته‌‏ایم و اولین مقاله در این باره شمرده می‏شود.
واژه‌‏های کلیدی:
میرزا عبدالقادر بیدل، بیدل، بیدل‏خوانی، کاپیسا، شعر و ادب
مقدمه
زبانِ فارسی با ادبیات غنی و پربار خود و خلق فراوان‏‌شمار آثار ناب از میراث‏‌های گران‌بهای تمدن بشری به شمار می‏رود. این زبان ارزشمند در یک گسترۀ تمدنی وسیع از آسیایِ میانه تا بحر هند و از چین تا آسیای صغیر در بیش از هزار سال حامل صادق انتقال علوم، معارف، شعر، ادب و کمال بوده و سهم خود را به نحو شایسته‏‌ای در پیشرفت جامعۀ انسانی ادا نموده است.
                   ادبیات فارسی در هر برهه‏‌ای از زمان قوت و صلابت خود را داشته و توانسته تا به امروز به حیات خویش ادامه دهد. زبان و ادبیات فارسی همانگونه‏‌ای که قبل از اسلام با خلق اثر بی‏‌بدیلی مثل اوستا شهرت داشت؛ بعد از ظهور اسلام چهرۀ مشعشع آن بیشتر از پیش نمایان شده و به‏‌حیث زبانِ دوم دنیای اسلام در گسترش آیینِ اسلامی و ثقافتِ آن نقش انکارناپذیری از خود به یادگار گذاشت.
                   ادبیاتِ فارسی در دورۀ اسلامی با خلق هزاران اثر در حوزه‏‌های مختلف؛ حماسی، غنایی، تغزلی و عرفانی از قلمرو معنوی گسترده‏‌ای برخوردار شد، تا به حدی که امروزه نام‏‌های نامی، چون؛ رودکی، شهید بلخی، دقیقی، رابعه، فردوسی توسی، فرخی سیستانی، عنصری، عسجدی، منوچهری، سنایی، عطار، خیام، نظامی، سعدی، مولوی، حافظ، جامی، بیدل، اقبال و فراوان‏‌شمار سخن‏‌سرای دیگر بر تارک ادبیات جهان می‏درخشند و بعد از گذشت قرن‏ها از حیات آنها هنوز جهانیان از اندیشه‌‏ها و آثار ناب این بزرگان مستفید می‏‌شوند. 
                   نکتۀ جالبی که در این جا شاید قابل یادآوری باشد آن‌است که بزرگان گذشتۀ ما سمند سخن را بسیار تند و سریع به جولان درآورده‏ و آخرین حرف‏‌ها و نکته‌‏ها را در محتواهای گوناگون بیان داشته‌‏‏اند، به گونه‏‌ای که در اعصار بعدی، سخن سرایان را فقط مجال آن بوده که در محور اندیشه‌‏های آنان سخن بگویند و به توضیح و تشریح آثار گذشت‏گان بپردازند. فی‌‏المثل برگزاری حلقات مختلف کتاب‌خوانی، مثل؛ شهنامه‏‌خوانی، مثنوی‏‌خوانی و بیدل‏‌خوانی در حورزۀ کشورهای فارسی زبان در ردیف همین گذشته‏‌گرایی‏‌ها و تأثیرپذیری‏‌هاست.
                   در افغانستان بیدل‌‏خوانی سنت غالبی را در میان شعرا و اُدبا در سه قرن اخیر تشکیل داده و از همان زمان تا به امروز در ولایات مختلفِ کشور، مثل؛ بدخشان، قندهار، کابل، بلخ، هرات، کاپیسا و… حلقات بیدل‏‌خوانی و بیدل‏‌پژوهی وجود دارد و علاقه‏‌مندان به بحث پیرامون آثار و اشعار این سخنور بزرگ می‌‏پردازند و استفاده می‏نمایند.
                   از این جمله در ولایتِ کاپیسا این سنت حسنه از رواج گسترده‏‌ای برخوردار بوده و در گذشته معاریف فرهنگی اعم از علمای دینی، خوانین، شعرا و ادبا در قرا و قصبات مختلف این ولایت به خوانش، تشریح و تفسیر اشعار حضرت ابوالمعانی بیدل مصروفیت داشتند و فعلاً نیز رگه‌‏هایی از این رواج در کاپیسا دیده می‏‌شود. ما در این نوشته به بررسی پیشینۀ بیدل‏خوانی در این ولایت می‏پردازیم و امید است حتی‏‌المقدور از عهدۀ تشریح آن برآییم:
پیشینۀ تحقیق
تا نگارش این تحقیق، در هیچ مقاله و نوشته‏‌لی، به‏‌شکل مستقل، به بحث پیرامون این مطلب پرداخته نشده است. 
مبرمیت و اهمیت تحقیق
در پیوند به موضوع بیدل‏‌خوانی در افغانستان مقالات فراوانی به نگارش درآمده و علاوه بر آن محققان و علاقه‏‌مندان در بارۀ رواج بید‏ل‏‌خوانی در سایر ولایاتِ کشور معلومات داده اند؛ اما در مورد این رواج در ولایت کاپیسا حتّا یک نوشته و مقاله نیز موجود نیست؛ لاجرم ما در اینجا خواستیم تا این ضرورت را برطرف کنیم.
بنابر این تحقیقِ هذا، شیفته‌‏گان ادبیاتِ فارسی و محققان را برای نخستین بار با رواج بیدل‌‏خوانی در کاپیسای زیبا و خوش آب و هوا آشنا ساخته و به غنای معلوماتی آنها اضافه می‏کند.
هدف تحقیق
هدف این تحقیق تشریح رواج بیدل‏‌خوانی و توجه به توضیح و تفسیر آثار بیدل در ولایت زیبا و باستانی کاپیسا است.          
سؤال تحقیق
رواج بیدل‏خوانی در ولایتِ کاپیسا به کدام اشکال و طرق در ولایت کاپیسا مروج بوده و مشهورترین چهره‏‌های بیدل‏‌خوان در این ولایت چه کسانی بوده‏اند؟  
فرضیۀ تحقیق
به نظر می‏رسد بیدل‌‏خوانی و توجه به تشریح و تفسیر اشعار و آثار حضرت ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل از رواج گسترده‏‌ای در میان اهالی ولایت کاپیسا اعم از شعرا، اُدبا و عامۀ مردم برخوردار بوده است.
روش تحقیق تحقیق حاضر به‏ شکل تشریحی و تفصیلی و با استفاده از منابع مکتوب، قلمی و مراجعۀ حضوری و تلیفونی به اشخاص به عمل آمده است.  
رواج کتاب‏‌خوانی در ولایتِ کاپیسا
در ولایتِ کاپیسا، مثل؛ سایر ولایاتِ افغانستان کتاب‏‌خوانی از رواج‏‌های دل‌چسپ زمستانی مردم است. در گذشته از اثر نبود رادیو، تلویزیون، فیلم و… مظاهر تمدنِ امروزی، پدیدۀ کتاب‏‌خوانی به‏ طور گسترده در قرا و قصبات این ولایت رواج داشت. مجالس کتاب‏‌خوانی در سال‌های گذشته به دو شکل مروج بود؛ یکی برای عوام و دیگری در میانِ خواص.
                   کتاب‏‌خوانی‏‌های عوام توسط میرزاهای کتاب‏‌خوان صورت می‏گرفت و این مجالس برای عوام‌‏الناس جنبۀ تفریحی و سرگرمی داشت. برگزاری آن طوری بود که شخصِ متمولی از اهالیِ روستا مصارفِ مهمانی را به‏ عهده می‏گرفت و یکی از میرزاها را مهمان می‏ساخت و او برای میزبان و سایر اهالی کتاب‏‌هایی، مثل؛ بوستانِ سعدی، گلستانِ سعدی، قصص الانبیاء، هفده غزوات، لیلیٰ و مجنون، یوسف و زلیخا، ورقه و گلشاه و امثالهم را می‏خواند و تشریح و توضیح می‏داد.
                   برخلاف مجالس خاصِ کتاب‏‌خوانی در خانه‏‌های شعرا و اُدبا و خانقاه‌‏های صوفیه و عُرفا برگزار می‌‏گردید. مجالسِ خاص کتاب‏‌خوانی نیز حسبِ معمول در زمستان برپا می‏شد؛ اما ممکن بود در غیر آن نیز برگزار شود. در این مجالس آثاری، مثل؛ مثنوی معنوی، دیوان ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل، کلیله و دمنۀ ابوالمعالی نصراللٰه، دیوانِ حافظ، قابوس‌نامه و… خوانده می‏شد و شرح می‏گردید. هدف از این نوع مجالس تشریح و آموزش مسائلِ ادبی، عرفانی و معنوی به شُعرا، عُرفا و اهل سیر و سلوک بود.    
                   فعلاً این رواج قشنگ در میان اهالی کاپیسا رو به ضعف نهاده؛ با آنهم رگه‌‏هایی از کتاب‏‌خوانی، هنوز در میان
خانواده‌‏های باذوق و در شماری از مساجد و خانقاه‏‌های این ولایت دیده می‏شود. (1)
بیدل‏‌خوانی در ولایت کاپیسا
تاریخچۀ بیدل‏‌خوانی در افغانستانِ حالیه (خراسانِ قدیم) به روزگار سلطنت احمدشاه ابدالی بر می‏گردد و پسان‌ها بیدل‏‌خوانی و تفسیر اشعار و آثارِ بیدل در کشور گسترش بیشتری یافته و در عهدِ سلطنت امیر حبیب‏‌اللٰه خان محمدزایی به اوجِ خود رسید. (2)
در این میان در ولایت کاپیسا، شعرا و اُدبای آن از قدیم با شاعرانِ سبکِ هندی و آثار آنها از جمله بیدل آشنایی و الفت داشتند. با تأسف اکثر منابع و مدارک در بارۀ رواج بیدل‏‌خوانی در  این ولایت مفقود شده است؛ با آنهم با جست‏جو و کاوش در منابع و متونِ تاریخی و مراجعه به معاریف و اقارب شعرا و نویسندگانِ قدیم جسته و گریخته معلوماتی را می‏توان ارایه داد.
رواج بیدل‏‌خوانی در ولایت کاپیسا به دو شکل بوده؛ یکی مجالسِ بیدل‏‌خوانی در انجمن‌‏های فرهنگی و منازلِ خوانین و اشخاص صاحبِ ذوق و دیگری به ‏شکل فردی در میان شاعران و چکامه‏‌سرایان. 
حلقات بیدل‏‌خوانی در مراکز فرهنگی و در میان خوانین ولایتِ کاپیسا
منابعِ تاریخی از برخی خوانینِ این ولایت، مانند؛ خالقدادخان خمزرگری، کرنیل قادرجان و میرزا محمد عَلَم خان، به‏حیث علاقه‌‏مندان بیدل و میزبانان مجالس بیدل‌‏خوانی نام برده‌‏اند و علاوه بر آن انجمن شاعران و نویسنده‏گان ولایت کاپیسا نیز مدتی مبتکر تدویر مجالس بیدل‏‌خوانی بوده که در ذیل به معرفی هریک آنها می‏پردازیم:
حلقۀ بیدل‏‌خوانی خالقداد خان خمزرگری
خُمزرگر روستای مشهوری در شهرستانِ حصۀ اول کوهستان است که به دلیل پیدایش آثار باارزشِ تاریخی شهرتِ فوق العاده‏‌ای دارد. در این روستا در حوالی حکومتِ امیر عبدالرحمٰن خانِ محمدزایی، خانِ صاحب ذوقی به نام خالقداد زنده گی می‏کرد که از علاقه‏‌مندان حضرت ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل (قدس‏اللٰه‏‌سره‌‏العزیز) و از معاصران میرسیف‏‌الدین عزیزی شاعر مشهور آن عهد بود.
         مولانا خال محمد خسته در تذکره یادی از رفته‏‌گان در این باره می‏‌نگارد: «میر سیف‏‌الدین عزیزی ابن میر مقام‌‏الدین ابن میر امام‏الدین ابن شیخ سعدالدین احمد انصاری فرزندِ فرزندزادۀ حضرت شورش عشق می‏باشد و او را در کتابت و جمع‏‌آوری اشعار حوصلۀ قوی بوده. شاهد این مقال کتابِ غزلیات و رباعیات بیدل (رحمت‌‏اللٰه‏‌علیه) است که در سال ۱۲۸۳ هـ.ق به فرمایش خالقداد خان نام یکی از خوانین آن عصر در مَوضِع خمزرگر کوهستان به قلم آورده، هم‏چنین به فرمایش او جُنگی که محتوی بر غزلیات و مثنویات می‏باشد در سال ۱۲۸۲ هـ.ق ترتیب داده و در آن از اشعار شعرای ماضی و معاصرِ خویش منتخباتی کرده است و مثنوی نیز به نام تحفة‏الصبیان از آثار عزیزی است.» (۳)
از این نقل قول صریح مرحوم خسته می‏توان نتیجه‌گیری نمود که خالقدادخان مبتکر تدویر حلقۀ بیدل‏‌خوانی در خمزرگر کوهستان بوده است.

حلقۀ بیدل‏‌خوانی کرنیل قادرجان
یکی دیگر از خوانین مشهور علاقه‌‏مند به بیدل عبدالقادر خان اُشترگرامی (۱۲۴۵-۱۳۶۰) است که در میان مردم به کرنیل قادرجان شهرت دارد. (۴) نقل است که این خانِ فرهنگ‏دوست نسخه‏‌ای از دیوان بیدل طبعِ کابل (نسخۀ معین‏‌السلطنه سردار نصراللٰه خان) را نزد خود داشت و همه ساله عُرس حضرت بیدل را در کوهستان برگزار می‏کرد. در مجالس بیدل‏‌خوانی کرنیلِ مرحوم علاوه بر معاریفِ محلی، شعرا و اُدبایی، مثل؛ صوفی عبدالحق بیتاب، میر غلام حضرت شایق جمال، صوفی غلام نبی عشقری و برخی دیگر از شهرکابل نیز اشتراک می‏‌ورزیدند (۵)
                   دو تن از فرزندانِ کرنیل قادرجان شهید عبدالواحد قادری و مرحوم عبدالاحد قادری نیز اهل شعر و ادب بودند. مرحوم عبدالواحد قادری فرزند اول مرحوم کرنیل در دورۀ جمهوریت سردار محمد داوودخان به شهادت رسید (۶) اما فرزند دوم او عبدالاحد قادری راه پدر را در عرصۀ بیدل‏‌خوانی تا هنگام وفات در سال 1393 هجری خورشیدی ادامه داد. (۷) 
حلقۀ بیدل‏‌خوانی میرزا محمد عَلَم خان
در جملۀ خوانین و معاریف مشهورِ ولایت کاپیسا که به بیدل و اشعار او علاقه‌‏مند بوده‌‏اند، نام مرحوم میرزا محمد علم خان فرزند جان نثار خان (۱۲۷۴ – ۱۳۶۱) نیز برده می‏شود. وی از مشروطه خواهانِ دوم و از طرفداران امان‏‌اللٰه خان بود و در دورۀ شاهِ مذکور به‌‏حیث حاکم درۀ صوف در ولایتِ سمنگان ایفای وظیفه می‏کرد.
                   او در عهد سلطنت نادرشاه به دلیل هواداری از امان‌‏اللٰه خان به زندان افتاد و مدت شش سال را در زندان دهمزنگِ سپری کرد و بخشی از اموال و جایدادهایش مصادره شد و بعد از رهایی از زندان تا زمان تقاعد در مربوطات وزارت مالیه و نایب‌‏الحکومه‌‏گی ولایت بلخ به وظایف دولتی اشتغال داشت.
                   مشهور است که میرزا محمد عَلَم خان در سال‌های بازنشسته‏‌گی در خانۀ خویش کتابخانه‏‌ای به کمیت سه صد عنوان کتاب داشت که حاوی بهترین آثار در حوزه‌‏های دینی، عرفانی و ادبی بود و در خدمت مردم قرار داشت. به‌‏طور مثال علاوه بر آثار شعرا و عرفایی، مثل؛ مولوی، سعدی و حافظ در این کتاب‌خانه آثار بیدل، چون؛ دیوانِ اشعار، چهار عنصر، طلسم حیرت، طور معرفت، رقعات و حتّا آثارِ نایابی چون شرح‏ التعرف اولین اثر تصوفی به زبانِ فارسی موجود بود.
میرزا محمد علم خان به موسیقی عارفانه علاقه داشت و آلاتی، مثل؛ طبله، تنبور و هارمونیه را با مهارت استفاده می‏‌کرد. نمونه‏یی از کار او در عرصۀ موسیقی به‏ شکل ثبت‏شده نزد خانواده‏اش محفوظ می‏باشد و از این رهگذر می‏توان دل‌چسپی و احتمالاً شمولیت او به طریقۀ چشتیه را حدس زد.
میرزای مرحوم علاوه بر داشتنِ کتاب‌خانه، همه‌‏ساله عُرس حضرت ابوالمعانی را برگزار می‏کرد و بیدل‏‌خوان‏‌ها و شخصیت‌‏های فرهنگی را از کابل، پروان و پنجشیر گرد می‏آورد. از دوستان حلقۀ فرهنگی وی، به چهره‌‏هایی، مثل؛ صوفی عبدالحق بیتاب، غلام سرور دهقان (دهقانِ کابلی)، مدیر عبدالحفیظ خان، مدیر عبدالعزیز خان، کرنیل قادرجان، کندل خان و مدیر محمد حکیم خان می‏توان اشاره کرد.    
                   موصوف طبع شعر نیز داشت و از او اشعاری برجا مانده است که در نزد خانواده‌‏اش محفوظ می‌‏باشد و افزون بر
آن وی داستانِ مهاجرت بخشی از مردم کاپیسا از درواز بدخشان را به قلم خود نوشته بود. (۸)
بیدل‏‌خوانی در انجمن شاعران و نویسندگان ولایت کاپیسا
انجمن شاعران و نویسندگان ولایتِ کاپیسا نیز به نوبۀ خویش مبتکر تدویر حلقات بیدل‏‌خوانی در این ولایت بوده است. در سال‌های قبل، این حلقات با شرکت شخصیت‌‏های مشهوری، چون؛ الحاج دکتور محمد اکرم خاموش رییس انجمن، پوهنمل عبدالمالک هموار اولین رییس دانشگاه البیرونی، استاد مقصود بهگام، جنرال محمد عظیم مجاهد، استاد معاذالدین منصوری، میر غیاث‏الدین احمدی و شمار زیادی از جوانان علاقه‌‏مند اشتراک می‌‏نمودند.
                   در این سلسله مجالس ابیاتی از حضرت ابوالمعانی به تنی چند از بیدل‏‌خوانان مشخص می‏‌شد و سپس در مجلسِ بیدل‏‌خوانی مشترکین هر کدام بالترتیب تعبیر و تفسیر خود را از بیت مذکور ارایه می‏نمودند. این مجالس معمولاً از طرف شب در خانۀ یکی از فرهنگیان کاپیسا تدویر می‏شد. (۹)
شعرا و اُدبای بیدل‌‏گرا در کاپیسا
بهگام، استاد شاه مقصود بهگام        
استاد شاه مقصود بهگام از بیدل‏‌خوانان مطرح ولایت کاپیسا است. وی متولد سال ۱۳۴۴ هجری خورشیدی در دهکدۀ تُوغَک در شهرستان حصۀ دوم کوهستان این ولایت بوده و لیسانسۀ رشتۀ فلسفه از دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه کابل می‏باشد.
وی در دورۀ کاری خود در سال‌های (1381 – 1389) به‌‏حیث مسؤول دفتر ساحوی پروگرام انکشافی اطفال و جوانان (YCDP) در کاپیسا و متعاقباً منحیث کارمند اجتماعی دفتر زنان برای زنان (WAWO)  تا سال 1400 هجری خورشیدی ایفای وظیفه نموده است. در پهلوی وظایف رسمی به‏‌شکل پاره وقت و افتخاری به‌‏حیث استاد مضامین ادبی و فلسفی در دانشکده‏‌های شرعیات، ادبیات و ژورنالیزم دانشگاه البیرونی خدمت کرده است.
بهگام علاقه به موضوعات ادبی و فرهنگی را از پدر مرحوم خویش میرزا محمد علم خان تسلیم، به ارث برده است. او در سال‌های اقامت و تحصیل در شهر کابل در چند نهاد فرهنگی از جمله شورای نویسند‏گان دانشگاه کابل و انجمن نویسندگان افغانستان عضویت داشت و با شخصیت‏‌های، مثل؛ استاد محمدشاه واصفِ باختری، شهید عبدالقهار عاصی، پرتو نادری و دیگران محشور بود.
علاوتاً در آن سال‌ها در به کثرت در حلقات بیدل‏‌خوانی مرحوم قندی آغا و حلقات مثنوی‏‌خوانی قاری صاحب بدخشی و استاد حیدری وجودی اشتراک می‏‌ورزید و اخیراً از اعضای سابقه‏‌دار انجمن شاعران و نویسندگان ولایت کاپیسا می‏باشد. (۱۰)                                                                                                  
بینش، مدیر عبدالبصیر بینش                
مرحوم مدیر عبدالبصیر بینش فرزند مرحوم استاد عبدالغفور غفوری (۱۳۳۶ – ۱۳۹۷) نیز از جملۀ بیدل‏‌خوانان ولایت کاپیسا است. وی به رهنمایی استاد محمد فاضل پویش به جمع شیفته‌‏گان بیدل پیوسته است. (۱۱)
                   قرار شرح سوانحِ آن مرحوم، وی از مدت سی و پنج سال پیش از وفاتِ خود به خوانش اشعار بیدل آغاز کرده و از همان آوان علاقۀ ویژه خویش را به شخصیت آن بزرگوار ابراز می‏داشت. برادرزادۀ وی محمد بشیر غفوری در این باره می‏نویسد:
«طوری که این حقیر در مجالسِ خانواده‌گی و سایر جماعت‏‌های خُرد و کلان باوی حضور می‌‏یافتم، در جریان دید و بازدیدها با دوستان مخصوصاً اهل سخن و ادب، کلامش را با بیتی از حضرت ابوالمعانی بیدل آغاز می‌‏نمود و با اعزاز و اکرام به حضرت بیدل می‏گفت: حضرت بیدل صاحب چنین می‏فرماید. علاوه بر آن او تعداد زیادی از ابیاتِ بیدل را حفظ کرده و همیشه با دوستِ نزدیکش استاد محمد فاضل پویش مجالس بیدل‏‌خوانی داشت.» (۱۲)
پویش، استاد محمد فاضل پویش
استاد محمد فاضل پویش از بیدل‏‌خوانان و بیدل‏‌شناسان نامدار ولایت کاپیسا است که عمری را در این راه صرف کرده و زحمت کشیده است. قراری که خودش برایم گفت او از دورۀ دبیرستان (لیسه) با اشعار ابوالمعانی انس گرفته و راهنمای او در این راه استادِ وی مرحوم محمد یعقوب خان از اهالی دهکدۀ کوچۀ سنگلاخِ کوهستان است.
                   علاقۀ استاد پویش به اشعار بیدل تا به جایی بود که وی تحصیل در گروه زبان و ادبیاتِ فارسی دانشگاه کابل را انتخاب کرد؛ ولی با دریغ که در آن سال‌ها (دورۀ حاکمیت احزاب چپی) مضمون بیدل‏‌شناسی را  به عمد از نصابِ تحصیلی بیرون کرده بودند.
استاد پویش در سال 1374 هجری خورشیدی انجمن فرهنگی ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل (مشهور به انجمن کرسی و نور) را در لیسۀ غازی میر مسجدی خان تأسیس کرد. همچنان وی سالهای دهۀ هفتاد (= سدۀ گذشتۀ هجری خورشیدی) در محافل عُرس بیدل در خانۀ قندی آغا و استاد عبدالعزیز مهجور اشتراک می‏ورزید. 
                   استاد پویش در دورۀ استادی خود به‏‌حیث استاد زبان و ادبیاتِ فارسی، در خلال جلساتِ درسی به طرح مباحث بیدلی و تشریح مفاهیمِ اشعار او به شاگردان صرف مساعی می‏کرد و پسان‌ها در زمان تصدی آمریت کتابخانۀ دانشگاهِ البیرونی در مجالسِ فرهنگی به خوانش و توضیح سروده‏‌های آن سخنور بزرگ می‏‌پرداخت.
                   وی در رباعیاتِ متعددی اخلاص و ارادتِ ویژۀ خویش را به این سخنور بزرگ ابراز می‏‌کند. طور مثال به این نمونه‌‏ها توجه کنید:
بنازم  پایه و دستگاهِ بیدل
ستایم چامۀ دردآه بیدل
نیاز بیدلی؛ یاران! نمایید
منم پویش خرام راهِ بیدل
***
بنازم چشمۀ ایماژِ بیدل
ستایم زخمۀ در ژاژِ بیدل
زهی الگو سرود بزمِ مستان !
ببخش یارب مرا! تیراژِ بیدل
***
بنازم گل‌زمین پدرامِ بیدل 
ستایم آتشین پیغامِ بیدل
چو آن وحدت وجود خامه اعجاز
ببخش یارب به من! الهامِ بیدل
***
یارب! رهم بگشا؛ به‏ سوی بیدلان
بیدل شگردم بنما؛ ز خوی بیدلان
زان نگهت باغ حیرتِ ایاغ‏ها
راغ جانم پرور؛ ز بوی بیدلان !(۱۳)
خاموش، الحاج دکتور محمد اکرم خاموش
الحاج دُکتور محمد اکرم خاموش رییس انجمن شاعران و نویسندگان ولایتِ کاپیسا شخصیتِ محترمِ دیگری است که به بیدل علاقه دارد. وی در عالم رؤیا و خواب، دیداری با حضرت ابوالمعانی داشته و شرح آن را در غزلِ زیبایی بیان کرده است. وی در این غزلِ خویش از شدت اخلاص و محبت به بیدل، خود را مریدِ او معرفی می‏کند و می‏گوید:
من مرید حضرت عالی جنابِ بیدلم
روزگاری شد که محو شعر نابِ بیدلم
خواب دیدم بیدل آمد بیرق سبزش به کف
از همان شب غرق در تعبیر خوابِ بیدلم
چند روزی خوش سفر کردم به طور معرفت
منقلب زانرو کنون از انقلابِ بیدلم
من کتاب شاعران بسیار پیمودم همی
لیک مرهون خط ام‏الکتابِ بیدلم
جوهر فهم و سخن آذین در چار عنصرش
خوشه چین از دفتر پر آب و تابِ بیدلم
چین در چین می دهد آرایش زلف سخن
زان سبب من عاشق این پیچ و تابِ بیدلم
لابلای شعر او گل‌های معنی رسته است
زان سبب سبز و معطر از گلابِ بیدلم
کی خمارم بشکند پیمانۀ بزم بتان
سرخوش و سرمست از جامِ شرابِ بیدلم
در غزل‌هایش چو پیچم تفکر می‏کنم
با جبین پر عرق غرق حسابِ بیدلم
نور انجم می‏دمد در آسمان شعر او
در تحیّر از فروغ آن شهابِ بیدلم
گرچه من در این چمن راه سخن پیموده‏ام
لیک در کُنه معانی لاجوابِ بیدلم
سبک خاصی را به دنیای ادب تقدیم کرد
شادمان و خوش‌‏نصیب از انتخابِ بیدلم
کی سخن‏‌سنجی توانم در چنان اوج فلک
من خموشم، ذره‌‏ای در آفتابِ بیدلم (۱۴)
خمزرگری، میرزا محمد عیسیٰ خان خمزرگری
مرحوم میرزا محمد عیسیٰ خان متوفای 1337 از اُدبای معروف ولایت کاپیسا است که در دهکدۀ خمزرگر این ولایت می‏زیست. وی در دورۀ امان‏اللٰه خان میرزای حسابی قصر دارالامان بود. زمانی که امیر حبیب‏‌اللٰه خان کلکانی به قدرت رسید، به همراه مستوفی بلخ استاد خلیل‌‏اللٰه خلیلی به مزارشریف رفت و سِمتِ منشی آن مرحوم را داشت و در مراحل بعدی به‏‌حیث مَلکِ دهکدۀ خویش و میرزای محلی در خدمتِ مردم بود.
او در آوانِ حیاتِ خویش کتابخانۀ کوچکی در منزلِ خود داشت و در زمستان‌ها اهالی کوهستان جهت خوانشِ کتاب
و سرگرمی به خانۀ او می‏رفتند. نقل است او به بیدل و اشعارِ وی دلچسپی خاص داشت، تا به حدی که نسخه‏‌های مختلفِ دیوانِ بیدل طبع بخارا و هند را در منزل خود گردآورده و با دیگر اُدبای محیط به بیدل‌‏خوانی و تفسیر ابیاتِ بیدل می‏پرداخت. با تأسف که کتابخانۀ آن مرحوم در آوانِ جنگ‏‌ها به دست تفنگ‏داران غیرِ مسؤول افتاد و به غارت رفت. (۱۵)  
غفوری، استاد عبدالغفور غفوری
استاد عبدالغفور غفوری (1273 – 1347) از شعرا و استادانِ مشهور معارف در ولایتِ کاپیسا یکی از کسانی است که به بیدل (علیه الرحمه) علاقه داشته و به خوانش مداوم و پیگیر دیوانِ این شاعرِ بلندپایه می‏پرداخت.
سرمحقق عبدالصابر جنبش در این باره می‏نویسد: «در بساط زُهد و تقوا، زاهدی سجاده‏نشین و شب‏خیز بود. قیام‌‏الیل داشت، مناجات و نعتیه‏‌های شعرای سلف، چون؛ شیخ اجل سعدی، لسان‏‌الغیب حافظ شیرازی، نظامی‏ گنجوی، خواجه عبداللٰه انصاری، جامی هروی و بیدل علیه‏‌الرحمه را به زمزمه می‏گرفت و با لهجۀ خوش تغنی می‏کرد و در کلبۀ فارغ از دغدغه و مزاحم می‏گریست و بعد از ادای نمازِ فجر معمولاً قرآن تلاوت می‏کرد.» (۱۶)

مسرور، میرزا عبدالرحمٰن مسرور
یکی از علاقه‏‌مندان مشهور حضرت ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل (قدس‌‏اللٰه‏‌سره‌‏العزیز) در ولایت کاپیسا مرحوم میرزا عبدالرحمٰن مسرور (1280 – 1353) است که از دوستان و هم‌رکابان چهره‏‌های به نامی، مانند؛ شایق جمال، صوفی غلام نبی عشقری، صوفی عبدالحق بیتاب و… به حساب می‏رفت.
در دیوان قلمیِ به جامانده از مسرور، چندین مخمس بر غزلیات ابوالمعانی وجود دارد. یکی از این مخمس‏‌ها به سال ۱۳۰۳ هجری خورشیدی یعنی به بیست و سه ساله‌‏گی او بر می‏گردد و این موضوع دلالت بر وجود مجالس فعالِ بیدل‏‌خوانی در زادگاه شاعر و آشنایی او با سروده‏‌های این شاعر بزرگ دارد. (۱۷)
                   وی دل‌چسپی خاصی به شخصیتِ بیدل داشت، تا به جایی که در دیوانِ قلمی خود، خویشتن را شاگرد و خوشه‏‌چین خرمن بیدل معرفی می‏کند و در این باره به نقل خاطره‏‌ای پیرامون تخمیس یکی از غزلیات آن بزرگوار می‌‏پردازد و می‏‌نویسد: «شبی به علاقۀ محمودراقی نزد آقای ضابط و جناب ماما که نویسندۀ علاقه‏‌داری بودند رفتم. برادرم جناب دانشمند آقای میرزا محمد افضل خان متخلص به ناظم مسکونۀ کهمرد که احصاییۀ علاقه‌‏داری را مأمور بودند، غزلی را از یادداشت‌‏های جناب میرزا عبدالقادر بیدل (قدس‌‏اللٰه‏‌سره‌‏العزیز) بیرون ‏نویس کرده، به جیب داشتند، به مسرور قرائت و التماس نمودند که اگر مخمس شود. لهذا خامه را به‏‌حضور شان برداشته مِن عون‏اللٰه تعالیٰ از طبع ناچیز مسرور کوهستانی شاگرد و خوشه‏‌چین خرمن بیدلی به ‏رشتۀ شعر کشیده شد و به خواهش وی اینجا نقل شد:
چه روشن مردم بینا که بیند چشمِ جادویی
سطر آن مشام جان کند از دامنی بویی
نکو آن خلق نیکو یک تبسم گیرد از خویی
بهار آن دل که خون گردد به سودای گل رویی (۱۸)
خُتن فکری که بندد آشیان بر حلقه‏یی مویی
خوش آن دل محو باشد بر جمال نیک اطواری
بسی فیروز باد آن کو که گردد مست دیداری
دراز آن شب نصیب کس شود چون وصل دلداری
سحر آهی که جوشد در هوای سیر گلزاری
گهر اشکی که غلطد در غبار حسرت کویی
حواس باطنی در هر طبیعت خفته‏‌گی دارد
به بین هر صدف دُر بی‌‏سخن ناسفته‏‌گی دارد
گره غنچه لبخند تبسم گفته‏‌گی دارد
خم هر سطر سنبل صد جنون آشفته‌‏گی دارد
دران گلشن مگر وا کرده از طومار گیسویی
شنو این نکته‏‌ها را اینکه از یارست یا از من
به وصف کیست دیدی ده زبان گردیده خود سوسن
صدای بلبلی از غنچه پیراهن درید از تن
نوای عندلیبان نگهت گل شد درین گلشن
مگر مینا به قلقل واشده صرف از لبِ جویی
مرا ناز پری رویی به آخر می‏برد از جان
ز تن جان و ز جان آرامی و راحت ز این و آن
که چشم مست و نازش می‏کشد از چشمِ من طوفان
ز خواب بی‏خودی مشکلی که بردارم سر مژگان
به زیر سایه‌‏ام دارد نهال ناز خودرویی
نمی‏دانم که این وصل است یا هجران که می‏نالم
به اشک چشم دامن پر ز یاقوت است این حالم
که باشد بختِ من بیدار و یا بالا شد اقبالم
چو گل امشب به آن رنگ آبرو برخویش می‏بالم
که پنداری به خاک پای او مالیده‏‌ام رویی
که خواهد خواند بعد از مرگ من این شعر و فردِ آخر
مرا از قوت دل یاقوت چشم و آه سرد آخر
رخ گل‌گون من از دست جوری گشت زرد آخر
به صد الفت فریبم داده امّا داغ کرد آخر
گل اندامی سمن‏بویی چمن رنگ شرر خویی
سخن کم کن تو ای «مسرور» ما از نکته افزودن
که یا باد خزان یا دست گل‌چین است در بودن
دو روزی بیش نبود غنچه سان این دامن آلودن
درین گلشن ز بس تنگ است بیدل جای آسودن
نه گردانید گل هم بی شکست رنگ پهلویی (۱۹)
                   مهارت او در فهم اشعار بیدل و ورود به قلمرو گستردۀ اندیشه و آثار آن بزرگوار، گاه موجب شگفتی و احتمالاً حسادت شعرای مشهور شده است. مسرور در این باره، به خاطره‏‌ای از مجلس مشاعره با حضراتی، چون؛ شایق جمال، صوفی عشقری، غلام محمد خان وفا و برخی دیگر از شعرای کابلی و تُرکستانی اشاره می‏کند و می‏نویسد: «بحث محفل شعرا و استخراج و تحلیل معمای اسم آقای «وفا»: در برج سرطان 1344 شمسی به جای سیادت‏پناهی جناب دانشمند محترم آقای شایق جمال با دیگر شعرای محترم کابل جناب صوفی صاحب عشقری و آقای غلام محمد خان وفا و بعضی از شعرای کابلی و ترکستانی که به عیات چشم شایق صاحب همه تشریف وجود آورده بودند سخن از رمز عالم وحدت‌‏الوجود در میان افتاد و جناب شایق معترض ماندن «مسرور» به قدم «بیدل» (رحمت‌‏اللٰه‏‌علیه) گشتند که مرا جرئت نبوده «مسرور» چسان جسارت می‏نماید.
لهذا به قناعت خاطر شان به محفل به رسم ادب پرداخته و فوراً خامه را گرفته به استخراج اسم آقای «وفا» در افتادم و به لطف ایزدی کامیاب مطلب گردیده، بعد ختم این منظومه از حضّار آفرین‏ها شنیده و دعاهای نیک و رضامندی جناب شایق را حاصل نمودم.» (۲۰) مسرور در جایی از این سرودۀ جوابیۀ خود گفته است:
بگفت بر قدم بیدل است پاماندن
مرا نه جرئت و مسرور را کجا ماندن
به طبع نازکش ازین سخن ملال رسید
ز بحث بس که چو نوبت به پرس و پال کشید
شدم به شرح قناعت که خاطر عالی
شود ز نازکی بحث اندکی خالی
بگفتمش تو ای بلبل رسای سخن
اگر که نیست مرا دست هم به پای سخن
به پیروی رسول است پای مسروری
به پای‌‏بوسی بیدل نبوده مقصوری
قدم‌‏گذاری ما بر قدوم پاک بود
سخنوری ز سخن‏دان نه انفکاک بود
نبوده دعوی «مسرور» از بلندی کار
به پیروی سخن بوده رشتۀ اشعار
همان رموز که بیدل نموده استخراج
خدا(ج) به درد من زار هم نموده علاج
به او به نسخۀ آن فهم دانش اللٰه
مرا نسایخ دیگر نمود بس آگاه (۲۱)
                   فی‌‏الجمله باید گفت که میرزا عبدالرحمٰن مسرور، شخصیتِ توانا در فهم ابیات بیدل بوده و باید به گونۀ ویژه به معرفی و شناسایی این چهرۀ جاویدان‏یاد پرداخته شود.
نجرابی، عبدالسمیع رفیع نجرابی
عبدالسمیع رفیع از دهکدۀ بدخشی شهرستانِ نجراب است. وی بیشتر به‏‌حیث یک آوازخوان معروف است و از شاگردان اختر شوکت در عرصۀ موسیقی غزل به شمار می‏رود و علاوه بر آن نزد شخصیت‏‌هایی، چون؛ علاءالدین خان، استاد حفیظ احمد خان و شاهنشاه کلاسیک استاد فتح علی خان در این عرصه زانوی تلمذ گذاشته است. با این وصف به اشعار بیدل نیز علاقۀ ویژه‏‌ای دارد؛ تا به جایی که بیشتر از پانزده سال از عمرِ خود را صرف مطالعۀ دیوان میرزا عبدالقادر بیدل کرده است. او طی این مدت چهار مرتبه در عُرس‌‏های بیدل به دهلیِ هند رفته و شب و روز خویش را با شیفته‌‏گانِ بیدل در محافل و مجالسِ عارفانه سپری نموده است.
                   علاقه و اشتیاق رفیع به حضرت ابوالمعانی به اندازه‏‌ای است که باری در سال 1380 در عالم خواب و رؤیا صد و سی بیت شعر در حضور بیدل سروده و سپس بعد از بیداری همۀ آنها را به روی کاغذ نوشته است. وی همچنان اثری تحت عنوان «حیرت آهنگ» در شرح ابیات بیدل دارد. (۲۲)
نجرابی، محمد شریف نجرابی
محمد شریف نجرابی از فعالان فرهنگی ولایتِ کاپیسا مقیم کشور انگلستان نیز از علاقه‏‌مندان بیدل است. وی زادۀ سال 1332هجری خورشیدی در نجراب بوده و بعد از طی مدارج تحصیلی، در شرکت هوایی آریانا و بانک انکشاف صادرات تا سال 1368 ایفای وظیفه نموده است. سپس از اواخر سال مذکور به پاکستان مهاجر شده و از 1372 به بعد در کشور انگلستان سکونت اختیار کرد و تا فعلاً در همانجا زندگی می‏کند.
                   وی بنابر علاقۀ خاصی که به اشعار و آثار حضرت ابوالمعانی دارد در سال 1401 هجری خورشیدی کتابی را زیر عنوان «تشریح و تفسیر گزیده‏‌ای از ابیات و غزل‏‌های حضرت ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل» به رشتۀ تحریر در آورده و در کابل به چاپ رسانید. (۲۳)
                   این کتاب در زمستانِ سال 1403 در شهر کابل از سوی انجمن شاعران و نویسند‏گان ولایتِ کاپیسا و همکاری دوستِ گرانقدر، شاعر و منتقد توانا میر محمود بکتاش رونمایی و مورد نقد و ارزیابی قرار گرفت.
نتیجه‏‌گیریِ بحث و پیشنهاد
از آنچه تا حال گفته آمدیم، بر می‏آید که ولایتِ کاپیسا از جاهایی بوده که خوانشِ آثار بیدل و توجه به تشریح و تفسیر اشعار این سخنور بزرگ، در گذشته در آن به کثرت رواج داشته و شمار زیادی از اهالی این ولایت شامل علمای دینی، شعرا، اُدبا، صوفیه و عُرفا و سامعین به بیدل خوانی دل‌چسپی و علاقه‌‏مندی داشته‏‌اند. 
در آن دوره‌‏ها بیشترینه مجالس بیدل‏‌خوانی خوانینِ صاحب ذوق و انجمن‏‌های ادبی در قرا و قصبات مختلف ولایت کاپیسا تدویر می‏شد و علاوه بر آن شعرا و اُدبای این ولایت از گذشته تا امروز به بحث پیرامون اشعار و آثار بیدل پرداخته‏اند.
به این ترتیب فرضیۀ تحقیق مبنی بر اینکه رواج بیدل‏‌خوانی در میان مردم این ولایت شیوع زیادی داشته است، مورد تأیید قرار می‏گیرد. هرچند امروزه رواجِ بیدل‏‌خوانی در ولایتِ کاپیسا متأسفانه کمرنگ شده؛ منتها کاملاً از میان نرفته و من امید می‏برم که دست اندرکارانِ عرصۀ زبان و ادبیات در این ولایت در نگهداری و پاسداشت از این میراثِ گران‌بها از هیچ نوع سعی و تلاش دریغ نورزند.   
سرچشمه‏‌ها:
(1) محمدی، مصطفیٰ، فرهنگ عامیانۀ مردم کوهستان ولایتِ کاپیسا، اثر آمادۀ چاپ، صص ۵۹ – ۶۰  
(۲) رویدا، احمدی، بیدل‏گرایان سدۀ سیزدهمِ افغانستان، کابل، انتشارات سعید، ۱۳۹۸، صص ۴۶ – ۵۱
(۳) خسته، خال محمد، یادی از رفته‏گان «بیوگرافی عده‏یی از شعرای کشور»، کابل، ناشر «ندارد»، ۱۳۴۴ هجری خورشیدی، صص ۷۹ – ۸۰
(۴) کتیبۀ مزار مرحوم ملک عبدالقادر خان مشهور به کرنیل قادر جان، واقع روستای اشترگرام از توابع شهرستانِ حصۀ اول کوهستان.
(۵) اظهارات شفاهی سرمحقق استاد عبدالصابر جنبش (۷۳ سالۀ ۱۴۰۳) عضو علمی بازنشستۀ اکادمی علومِ افغانستان.  
(۶) پوهنیار، سید مسعود، ظهور مشروطیت و قربانیان استبداد در افغانستان، جلد دوم، پشاور، مرکز نشراتی میوند، ۱۳۷۹ هجری خورشیدی، ص ۲۵۹
(۷) کتیبۀ مزار مرحوم عبدالاحد زاهر قادری، واقع روستای اشترگرام از توابع شهرستانِ حصۀ اول کوهستان.
(۸) اظهارات و معلوماتِ شفاهی استاد شاه مقصود بهگام (۶۰ سالۀ ۱۴۰۴) ، فرزند مرحوم میرزا محمد عَلَم خان.  
(9) اظهارات و معلوماتِ شفاهی استاد محمد فاضل پویش (۶۶ سالۀ ۱۴۰۴) آمر اسبق کتابخانۀ دانشگاه البیرونی در ولایتِ کاپیسا.
(۱۰) اظهارات و معلوماتِ شفاهی الحاج دکتور محمد اکرم خاموش ( ۷۱ سالۀ ۱۴۰۴) رییس انجمن شاعران و نویسنده‏گان ولایتِ کاپیسا.
(۱۱) اظهارات و معلوماتِ شفاهی استاد شاه مقصود بهگام، همان منبع.
(12) سوانح مرحوم مدیر عبدالبصیر بینش به قلم احمد بشیر غفوری برادرزادۀ آن مرحوم.
(13) اظهارات و معلوماتِ شفاهی استاد محمد فاضل پویش، همان منبع.
(14) خاموش، محمد اکرم، آهنگ دل (مجموعۀ شعر)، کابل، انجمن شاعران و نویسنده گان ولایتِ کاپیسا، 1400 هجری خورشیدی، صص ۷۳ – ۷۴
(15) اظهارات شفاهی پوهاند استاد دکتور رسول رهین فرزند مرحوم میرزا محمد عیسیٰ خان خمزرگری (86 سالۀ 1404) مقیم کشور سویدن.
(16) جنبش، عبدالصابر، سیری بر دیوان قلمی غفوری، مجلۀ کتاب، شمارۀ ۹، ۱۳۸۵ هجری خورشیدی، ص ۹۰
(17) مسرور، میرزا عبدالرحمٰن، دیوانِ قلمی اشعار، موجود نزد فرزندش معلم متقاعد عبدالمتین مسرور، ص ۵۳
(18) بیدل، ابوالمعانی میرزا عبدالقادر، کلیّات اشعار، جلد اول، به اهتمام خال محمد خسته، کابل، مطبعۀ معارف، 1341 هجری خورشیدی، ص  1138 (بخشی از بیت های این غزل بیدل با نسخۀ  مولانا خال محمد خسته متفاوت است و امکان دارد، از نسخۀ دیگری اقتباس شده؛ یا حتی بخشی از یک غزل متفاوت بیدل باشد. (و‏اللٰه اعلم))
(19) مسرور، میرزا عبدالرحمٰن، دیوانِ قلمی اشعار، همان اثر، صص ۵۵ – ۵۷
(20) مسرور، میرزا عبدالرحمٰن، دیوانِ قلمی اشعار، همان اثر، ص ۸۵
(21) مسرور، میرزا عبدالرحمٰن، دیوانِ قلمی اشعار، همان اثر، ۸۸ – ۸۹ 
(22) احمدی، رویدا، بررسی زنده‏گی و اشعار بعضی از شاعران معاصرِ کاپیسا، کابل، انتشارات سعید، 1398 هجری خورشیدی، صص 81 – 86
(23) نجرابی، محمد شریف، تشریح و تفسیر گزیده‏یی از ابیات و غزل‏های حضرت ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل، کابل، نشر: نویسنده، 1401 هجری خورشیدی، ص: پوش کتاب. 

برچسب ها: افغانستانانجمن شاعران و نویسندگان و نویسندگان کاپیسابیدل خوانی در کاپییابیدل خوانی در کامیسابیدل شتاشیمحمد اکرم خاموش
نوشته قبلی

ادامه قتل‌های هدف‌مند؛ یک جوان پنجشیری در کابل به قتل رسید

نوشته‌ی بعدی

جبهه مقاومت ملی از کشته و زخمی شدن ۱۷ جنگ‌جوی گروه طالبان در پنجشیر خبر داد

مرتبط نوشته ها

یک نظامی پیشین در استان خوست خودکشی کرد
خبر داخلی

یک نظامی پیشین در استان خوست خودکشی کرد

ادامه ناامنی‌ها و قتل‌های مرموز؛ یک جوان پنجشیری توسط افراد مسلح در کابل به قتل رسید
گزارش

ادامه ناامنی‌ها و قتل‌های مرموز؛ یک جوان پنجشیری توسط افراد مسلح در کابل به قتل رسید

گروه طالبان تدریس ۱۸ مضمون را در دانشگاه‌ها ممنوع کردند
گزارش

گروه طالبان تدریس ۱۸ مضمون را در دانشگاه‌ها ممنوع کردند

گروه طالبان یک جوان را در پنجشیر بازداشت کردند
گزارش

گروه طالبان یک جوان را در پنجشیر بازداشت کردند

تا جُنینی، کار خون آشامی است
گزارش

تا جُنینی، کار خون آشامی است

هشدار گروه طالبان به کارمندان ادارات پنجشیر: حمل گوشی‌های هوشمند جرم است
گزارش

هشدار گروه طالبان به کارمندان ادارات پنجشیر: حمل گوشی‌های هوشمند جرم است

نوشته‌ی بعدی
جبهه مقاومت ملی از کشته و زخمی شدن ۱۷ جنگ‌جوی گروه طالبان در پنجشیر خبر داد

جبهه مقاومت ملی از کشته و زخمی شدن ۱۷ جنگ‌جوی گروه طالبان در پنجشیر خبر داد

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین دیدگاه‌ها

    جستجو کنید

    بدون نتیجه
    مشاهده تمام نتایج

    دسته بندی ها

    • اجتماعی
    • اقتصادی
    • تاریخ
    • تحلیل
    • جامعه و اقتصاد
    • جامعه و اقتصاد
    • حقوق بشر
    • حقوق بشر
    • خبر
    • خبر
    • خبر خارجی
    • خبر داخلی
    • خبر ورزشی
    • داستان
    • دیدگاه
    • سیاست
    • سینما
    • شعر
    • فرهنگ
    • فرهنگ و هنر
    • فلسفه و روشنگری
    • کتاب
    • گزارش
    • گفتگو
    • معرفی کتاب
    • مقاله
    • موسیقی
    • ویدئو خبری
    • ویدیو
    • ویژه زنان
    امام علی رحمان آرزوی فردوسی را برآورده کرد

    امام علی رحمان آرزوی فردوسی را برآورده کرد

    0

    نویسنده: محمد یعقوب یسناهزار سال بعد، شاهنامه در سطح دولتی و ملی به رسمیت شناخته شد.فرهنگ و ادبیاتی‌که امروز به‌نام...

    تحول مفهومی استقلال و حاکمیت ملی

    تحول مفهومی استقلال و حاکمیت ملی

    0

    نویسنده: شاکر حیات در این روزها اصطلاحات «استقلال» و «حاکمیت ملی» زیاد تکرار می‌گردند. دیده میشود که طالبان و بعضی...

    حمله نیروهای جبهه مقاومت ملی در بغلان؛ ۳ جنگ‌جوی گروه طالبان کشته شدند

    حمله نیروهای جبهه مقاومت ملی در بغلان؛ ۳ جنگ‌جوی گروه طالبان کشته شدند

    0

    جبهه مقاومت ملی در خبرنامه‌ای گفته است که در حمله نیروهای این جبهه بر گروه طالبان در بغلان، ۳ جنگ‌جوی...

    نشست علمی”احمدشاه مسعود و گفتمان دولت ملی” در هامبورگ برگزار شد

    نشست علمی”احمدشاه مسعود و گفتمان دولت ملی” در هامبورگ برگزار شد

    0

    نخستین نشست علمی و فرهنگی به مناسبت بیست و چهارمین سالروز شهادت قهرمان ملی تحت عنوان «احمد شاه مسعود و...

    طراحی سایت : فناوران وب تکیران

    Telegram Instagram Youtube Link Linkedin
    • صفحه اصلی
    • خبر
      • خبر خارجی
      • خبر داخلی
      • خبر ورزشی
    • گزارش
    • دیدگاه
    • تحلیل و یاد داشت
    • فرهنگ و هنر
      • فرهنگ
      • داستان
      • سینما
      • شعر
      • موسیقی
    • کتاب
      • کتاب‌خانه
      • معرفی کتاب
    • گفتگو
    • مقاله
      • تاریخ
      • جامعه و اقتصاد
      • سیاست
      • فرهنگ
      • فلسفه و روشنگری
    • ویدیو و پادکست
    • درباره ما
    • حقوق بشر
      • ویژه زنان
    • تماس با ما
    فهرست
    • صفحه اصلی
    • خبر
      • خبر خارجی
      • خبر داخلی
      • خبر ورزشی
    • گزارش
    • دیدگاه
    • تحلیل و یاد داشت
    • فرهنگ و هنر
      • فرهنگ
      • داستان
      • سینما
      • شعر
      • موسیقی
    • کتاب
      • کتاب‌خانه
      • معرفی کتاب
    • گفتگو
    • مقاله
      • تاریخ
      • جامعه و اقتصاد
      • سیاست
      • فرهنگ
      • فلسفه و روشنگری
    • ویدیو و پادکست
    • درباره ما
    • حقوق بشر
      • ویژه زنان
    • تماس با ما

    تمام حقوق سایت برای روزنامه گفتگو محفوظ است

    Whatsapp X-twitter Facebook

    افزودن لیست‌پخش جدید

    بدون نتیجه
    مشاهده تمام نتایج

    © 2024 JNews - Premium WordPress news & magazine theme by Jegtheme.