نگارنده: شکرالله قاضیزاده
نام این سلسله کوهها در متون سانسکریت “سیند” آمده که سیند به معنی آب است (در زبان پشتو به رودخانه یا دریا نیز سیند گفته میشود) و در زبان پهلوی آب را هند میگفتند. فعلاً در ایران کنونی “هندوانه” به معنی “میوه پر آب” میباشد که ما آن را تربوز/تربز میگوییم. احتمالاً هند-کوه یا سیند-کوه هدف از “کوهِ آب داشته” اما بعضی بر این باورند که هند به معنی آب و کُش معنی کوه را میدهد و مُرکب این دو واژهی (هندوکُش) معنی “کوهِ آب” را افاده میکند.
یونانیها دریای سند را “هیندوس” خواندند و در سانسکریت “سندو” نام برده شده است.
شاید در گذشتههای خیلی دور یعنی آریاییهای “عهد ویدی” (مقارن با ۱۷۰۰ الی ۱۰۰۰ قبل از میلاد که محتملاً به زبان سانسکریت یا زبانی که بعد از مهاجرت آریاییها به سانسکریت و زبان اوستا تغییر یافته) این نام را بر آن نهاده باشند؛ زیرا یکی از شاخههای مهم دریای سند همین هندوکش میباشد. ولی در آثار یونانی نام هندوکش “پاروپامیزوس” و در آثار پهلوی “اپارسین” به معنی کوهی فراتر یا بلندتر از پرواز عقاب آمده و اولین باری که مطابق اسناد، هندوکش نامیده شده مقارن با هزار میلادی و عهد سلطنت سلطان محمود غزنوی بر روی نقشه میباشد. فردوسی بزرگ نیز در همین دوره (حول و حوالی هزاره اول میلادی) در اثر گرانبهاء و جاودان خویش “شهنامه” یازده مرتبه از آن “کوهِ هند” یا “هندوکوه” نام گرفته است. البته جغرافیه نویسان عرب شهرهای نواحی هندوکش، از جمله کابل را بعضاً بخشی از هندوستان معرفی کرده و محتمل است که این سلسله کوهها روی همین علت هندوکوه نامیده و حکومت “هندوشاهی” هم در وجه این اسمگذاری بی تاثیر نبوده باشد.
اینکه این وجه تسمیه همانطور که در نخست گفتیم مشتق شده از واژه سانسکریت یا پهلوی سیند و هند بوده یا هم به علت رواج مذاهب بودییزم و هندوییزمِ پیش از اسلام در منطقه بوده است یا خیر؟ نمیتوان به درستی ابراز نظر کرد. حتی موارد دیگری چون لشکر کشی “راجه جیاپال” (آخرین هندو شاه) در این نواحی و از بین رفتن سپاهیانش به اثر طوفان برف در این کوهها و بیان “ابن بطوطه” از تلف شدنِ جان غلامان هندو در دامن این کوهها نیز نمیتواند سند محکمی در رابطه به این وجه تسمیه باشد، اما طبعاً که بی تاثیر هم بوده نمیتواند.
عدهای از مؤرخین شهیر کشور بدین باورند که نام هندوکش اطلاق به “هندو-کوشانی” دارد. گویا در مرحلهی نخستین هجومات اقوام “یو-ئه-چی” (نیمه قرن اول میلادی) که بعضاً “تُخارها” نیز نامیده میشوند، در شمال هندوکش یعنی “باختر” مستقر شده و سرحدات جنوبی که تحت تسلط حکومت “هندو-یونانی” بود این رشته کوهها “هندو-کوشانی” مسمی گردید. فرضیهی دیگر در این مورد به چند قرن بعد به عهد “کوشانیهای کوچک” مرتبط میگردد که “هپتالیها” (یفتلیها) در شمال هندوکش تمرکز یافته و کوشانیان کوچک که بیشتر در هندوستان مرکزیت گرفته بودند این سلسله کوهها که سرحدات آنها بود هندو-کوشانی خوانده شد. باید اضافه کنم درستی و غلط بودن این ادعاها قابل تأیید و رد تمام مؤرخین نمیباشد. اما موردی که من میتوانم به آن اضافه کنم و مؤید قوت این فرضیه میگردد، اسم کوهی در قسمت زیرین “کوتل اندراب” (هندوکش از همین نقطه به شمال و جنوب تقسیم میگردد) در ولایت پنجشیر میباشد که “کلاه” نام دارد و کلاه در پارسی کهن به معنی قلعه سرحدی آمده است و کمی پایینتر از آن مکانی به نام “قُره سرحدی” وجود دارد.
به هر ترتیب؛ اینکه کدام ادعا راجع به وجه تسمیه هندکش درستتر بنظر میرسد قضاوت آن را به خوانندهگان گرامی میسپارم، اما از نقطه نظر بنده وجود معابد متعدد شیوا و سایر خدایان هندو در دامنه این رشته کوهها، ریشهی اصلی اسم هندو کوه میباشد و بعد از ظهور اسلام در این نواحی و قتل و قتال هندوها و تلف شدن فراریان آنها در این رشته کوهها آن را به هندوکش معروف گردانیده است.