نویسنده: ذبیحالله ساعی
در سدهی چهارم میلادی، در فرارود (ماوراءالنهر) و حوالی باختر مردمانی از تبار تورانیان (سکاهای) آریایی زندگی داشتند که در تاریخ از آنها به عنوان خیونها یا خیانها یاد شده است. نام خیونها در کتاب اوستای زرتشت (پیامبر قدیم آریایی) و زبان اوستایی به شکل خَیَ اونا/خَیَ اُنی (X’iiaona)، در پهلوی به شکل خیون/هیون (Xyōn/Hyōn) و در لاتین در پیروی از پهلوی به شکل خیونت (Chionitae) به کار رفته است. کتاب اوستا رقیبان تورانی شاهان کیانی از جمله ارجاسب تورانی را به عنوان خَیَ اُنی یاد نموده و کتاب پهلوی “یادگار زریران” خیونها را یکی از دو قبیلهی تورانی (سکایی آریایی) معرفی نموده است.
خیونها به دو گروه عمده یعنی خیونهای سرخ و خیونهای سپید (سرخخیانیان و سپیدخیانیان) تقسیم میگردیدند که شماری از دانشمندان خیونهای سرخ را همانا کیداریها و/یاهم الخون/آلخونها دانسته اند. خیونهای سپید اما همانهای اند که در تاریخِ ما به عنوان هپتالیها/هفتالیها ویا یفتلیها شناخته میشوند.
خیونهای سپید که خود را با نام اَبُدال (ēbodāl) یاد میکردند، ابتدا در شمال چین و در همجواری کنفدریشن قبایلی نیاکان مغولها (رورانها یا ژوان ژوانها) زندگی داشتند که از این حیث شاید بتوان آنها را از نزدیکترین تیرههای آریایی نسبت به منگلوئیدها قلمداد کرد. شکلگیری خاقانات روران و قدرتمند شدن آنها، همانند برخی از تیرههای دیگر، دولت خیونهای سپید را هم به وابستهگان یا محتملاً خراجگذاران دولت روران مبدل ساخت. در این میان، باوجود تفاوتهای زبانی و فرهنگی دادههای تاریخی مبین آن است که میان رورانها و هپتالیها، در طول سالها داد و گرفتهای زبانی-فرهنگی زیادی صورت گرفته است. با این همه، فشار روزافزون رورانها، سرانجام هفتالیها را مجبور به ترک سرزمین شان و مهاجرت به سوی جنوب شرق (به داخل سرزمین کنونی چین) نمود که سپس آنجا را به مقصد باختر و فرارودان ترک نمودند.
در میانههای سدهی پنجم میلادی هفتالیها توانستند در حوالی بلخ به قدرت درخور توجهی مبدل گردند؛ به گونهای که به رقیب بزرگی برای کیداریها مبدل شوند و جرئت مداخله به مرزهای شاهنشاهی ساسانی را بیابند. در حوالی سال ۴۶۶ میلادی آنها با همکاری ساسانیان فرارودان (ماوراءالنهر) را از کیداریها گرفتند و سپس برخلاف ائتلاف پیشین، بلخ و حوالی آن را که متعلق به شاهنشاهی ساسانی بود، ضمیمهی قلمرو خویش ساختند. هفتالیها تا سال ۵۰۹ میلادی توانستند جغرافیای بزرگی از بلخ و فرارود (ماوراءالنهر) تا مرو (ترکمنستان امروز) و دریای کسپین و از آنجا تا پامیر و سغد (تاجیکستان امروز) را به تصرف درآورند. در شرق هم تارم باسین را تصرف کرده و تا ارومچی (مرکز کنونی منطقه خودگردان سینکیانگ چین) پیش رفتند. آنها همانند کوشانیان زبان باختری (آری/آریایی) را زبان رسمی و به احتمال زیاد کهندژ/کندز (ولوالج قدیم) را پایتخت دولت خویش قرار دادند. سرانجام در حوالی ۵۶۰ میلادی و در اثر ائتلاف ساسانیان و نخستین خاقانات تُرک، هفتالیها درهم کوبیده شده و به عمر امپراتوری شان نقطهی پایان گذاشته شد. با این همه، آنها (شهزادههای آنها) به عنوان فرمانروایان محلی حدود ۱۵۰ سالِ دیگر بر مناطقی در دو سوی دریای آمو حکم راندند.
خیونهای سپید (هفتالیها) که نسلها و بازماندههای شان امروزه ممکن در جغرافیای بزرگی از افغانستان تا آسیای مرکزی و حتا سینکیانگ چین گسترده باشد و شماری از آنها در قالب اقوام دیگر قرار گیرند یا حل شده باشند، در واقع در قطار باختریها، سغدیها، تخارها، کوشانها و… از شکلدهندهگان (زیرمجموعههای مردمیِ سازندهی) تاجیکانِ امروز شمرده میشوند. خیونیان سپید بنا به شباهت نامشان با اتحاد قبایلییی منسوب به نژاد زرد به نام “هون/هونها” (Huns) که در سدههای چهارم و پنجم میلادی به قدرت بزرگی در آسیا مبدل گشته و به سوی غرب (اروپا) مهاجرت/لشکرکشی نمودند، گاه و به اشتباه از سوی برخی منابع متقدم اروپایی به نام هون یاد گردیده اند. اما از آنجایی که خیونها نژاد سپید داشته و از نظر سیما متفاوت از هونهای زرد بوده اند، همواره در این منابع جهت تفکیک از هونهای زرد، با نام “هونهای سپید” (White Huns) معرفی شده اند. این اشتباهفهمی که گاه باعث میشد خیونهای سپید را به عنوان زیرمجموعهی هونها معرفی نماید، با گسترش پژوهشهای تاریخی و کشفیات تازه در مورد خیونها، روز تا روز در حال اصلاح شدن است.
نگاره: نقشهای که امپراتوری هفتالیها را در حوالی ۵۰۰ میلادی در مجاورت امپراتوری هونا (الخونها) در جنوب و شاهنشاهی ساسانی در جنوبغرب نشان میدهد. در شمال و شمال شرق امپراتوری هفتالیها، خاقانات روران قابل مشاهده است.